دانلود رمان هوس بوسه تو از فاطیما دانش با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نازنین دختری از جنس فقر دختری که بخاطر پول تن به کار بد میده شایان پسری ثروتمند که نازنین رو می دزده درحالی ک خودش زن داره و…
موهامو مرتب کردم و چن تا تیکه فر شده اش رو روی صورتم پخش کردم و وارد خونه شدم. دانیال تو تاریکی روشن خونه با لپتاپی که جلوش بود ور می رفت با ورودم عینکش رو برداشت و از جاش بلند شد. دانیال- چرا اینقدر دیر اومدی بابا؟ گوشه ی ابروم رو خاروندم و گفتم – با دنا خیلی خوش گذشت گذر زمان رو حس نکردم. دانیال اومد جلو و خواست بغلم کنه می دونستم که موهای پریشون شده روی صورتم رو دوست نداره و اولین کارش بعد بغل کردن صد درصد زدن موهام به پشت گوشمه.
یکم عقب عقب ی رفتم و گفتم – بابا من خسته ام باید دوش بگیرم ببخشید و به طرف اتاقم رفتم که صداش رو شنیدم دانیال- مواظب باش سر نخوری بابا. دلخوری دانیال رو از حرف زدنش هم میشد حس کرد. اما اهمیتی ندادم. از داد زدن و عصبی شدن که بهتر بود. تمام لباس هام رو در آوردم و رفتم حموم یه دوش سر پایی گرفتم و خسته روی تخت دراز کشیدم چشمام داشت خمار میشد که یه پیام اومد خواب آلود گوشیمو برداشتم. پیام رو باز کردم و دیدم امیر پیام داده -دوستت دارم
گوشی رو خاموش کردم و کلافه انداختمش رو عسلی. مرتیکه ی زن باز به من میگه دوستت دارم عکس کادوهاشو تو گوشی منشیش می بینم. صبح با صدا ی دانیال بیدار شدم دانیال- خوشگلم نمی خوا ی پاشی؟ بابا جان پاشو. از جام بلند شدم و خواب آلود به دانیالی نگاه کردم که با محبت به روم لبخند می زد. اما نمی دونم چی دید که یهو لبخندش ناپدید شد و اخماش رفت تو هم و کم کم عصبانیت تو تک تک صورتش دیده میشد. برای اولین بار دیدم دانیال لکنت گرفت و گفت – ب بهار این این چیه رو صورتت بابا؟…