دانلود رمان در میروم به شهر الاغ ها از مهدیه افشار با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
علیسان پسر حاجی مغرور و عیاشی که وقتش و با دخترای دور و برش می گذرونه و برای به دست اوردن ازادی هاش بیشتر برخلاف میل بابا حاجیش از خونه زده بیرون، خانواده اش برای برگردوندنش کارای زیادی انجام می دن، مثل ترتیب دادن یه ازدواج اجباری…
از پاکت سیگارم، یه نخ برمیدارم و فندک رو از دست
طیلا می گیرم. سیگار رو بین لب هام می گیرم و آتیش می زنمش. توی این فاصله که طیلا با وید درگیره، با چشم هایی که کمی تار شدن، توی پلی لیست گوشیم دنبال یه آهنگ
بیس دار می گردم. اولین موزیکی که دم دستم می آد رو پلی می کنم و همون طور که دارم از صدای تتلو و موسیقی فوق
العاده بلند، توی سرم لذت می برم طیلا غر می زنه: -اینا چیه گذاشتی دیگه؟
خوشم نمی آد از این مرتیکه بچه باز پدوفیلی. بی توجه به غر زدنش، روی فاز آهنگ از جام بلند می شم و دستش رو می کشم تا بلند بشه. رول سیگار رو از دستش می گیرم و تو جا سیگاری روی میز می ذارمش. دستم روی لبه ی مانتوش می شینه که هوشیار می شه، مچم رو می گیره و با اخطار می گه: – دقیقا داری چه غلطی می کنی؟ نیشخند می زنم و بی خیال مانتوش می شم.
دست دور کمرش حلقه می کنم و به خودم می چسبونمش.
صدای قورت دادن آب دهنش رو می شنوم و وقتی انگشت هام رو توی پنجه اش فرو می کنم، توی چشم هاش زل می زنم و آروم زمزمه می کنم: برقصیم. پلک می زنه، مژه های بلندش روی صورتش سایه انداختن و از دیدن این صحنه خوشم می آد. طیلا دست آزادش رو روی سینه ام می ذاره، کمی فشار وارد می کنه و می خواد خودش رو ازم فاصله بده…