میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان تاریکی مهتاب pdf از مریم نیک فطرت با لینک مستقیم

دانلود رمان تاریکی مهتاب از مریم نیک فطرت با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

تانیا دختری است که در پی یک حادثه از باربد جدا می‌شود و مجبور به ازدواج با مردی متعصب و سخت‌گیر می‌گردد، مردی که با حساسیت‌هایش زندگی‌اش را دشوار می‌کند. تانیا چهار سال در اسارت این مرد، همراه با فرزندش، تحمل کرده و همه سختی‌ها را پشت سر می‌گذارد. پس از این مدت، مهراد بازمی‌گردد و با باربد روبرو می‌شود…

خلاصه رمان تاریکی مهتاب

در دل پوزخندی به تانیا میزند و تمام نفرت ریشه دوانده در قلبش رشد میکند…چشمانش را همراه غده بغض در گلویش باز میکند و با دیدن تانیا که در آغوش باربد است و باربد موهای پیشانی اش را کنار میزند تنش سست میشود و خاکستر روح آتش گرفته اش در هوا پخش میشود…در دل خدا را فریاد میزند و کمک میخواهد تا از این جهنم خلاص شود ، چرا باید تانیا حالا در آغوش مرد دیگری به جز خودش باشد وقتی تمام روح و قلبش را به نام خود کرده بود و قسم خورده بود که نگذارد دست هیچ مرد دیگری لمسش کند…لحظه ایی صدایی در سرش زنگ میزند و کسی در مغزش فریاد میکشد چرا انقدر به زنی فکر میکنی که شوهر داره…چرا نمیخوای قبول کنی تانیا دیگه مال تو نیست چرا انقدر خودت و اون دختر بیچاره رو به گناه میندازی …تانیا شوهر داره بچه داره چرا نمیفهمی نباید بهش فکر کنی چرا از زندگیش نمیری بیرون لعنتی “…

مهراد با تشویش چشمانش را باز وبسته میکند و دستی به پیشانی اش میکشد…خودش هم میداند با این افکارش و تعصباتش تمام وجودش پر از گناه شده است…چه کاری از دستش برمی آید وقتی نمیتواند تانیا را فراموش کند وقتی بند بند وجودش عطر تنش را میطلبد تانیا با چشمان بسته روی تخت مینشیند و باربد لبخند زده به این همه خستگی اش شالش را از روی سرش برمیدارد و گیره ی موهایش را میکشد که خرمن موهای شب رنگش روی شانه هایش پخش میشود تانیا کمی چشمانش را باز میکند و با دیدن باربد در نزدیکی اش میگوید: ساعت چنده باربد؟ باربد همانطور که با لبخند به چهره شیرین و چشمان خمارش خیره شده است دست میبرد تا دکمه های مانتویش را باز کند تا دخترک راحت بتواند بخوابد: ساعت دو نصفه شبه تانیا با تعجب چشمهایش را بازتر میکند.

و با حیرت مچ دست باربد را که تک تک دکمه های مانتویش را باز میکند میگیرد: چیکار میکنی؟ باربد اخم درهم میکشد و عصبی به حالت های تانیا نگاه میکند…نمیخواهد قبول کند که این دختر تا این حد به او بی اعتماد باشد یا انقدر از او بترسد که حتی از چنین چیز کوچکی هم حیرت زده شود دست هایش از حرکت می ایستند و خودش را عقب میکشد…با همان اخم های درهمش رو بر میگرداند و در حالی که پیراهن خودش را از تن در می آورد میگوید: خواستم مانتو رو از تنت در بیارم که بهتر بخوابی انقدر خسته ایی که چشات باز نمیشن تانیا خجالت زده لب میگزد و سرش را پایین می اندازد… خودش مانتو را از تنش بیرون میکشد و رو به باربدی که با اخم لباس هایش را عوض میکند میگوید: ببخشید یه لحظه…یه لحظـ…فکر کردم که باربد تند و خشمگین به سمتش میچرخد : فکر کردی چی ؟

که شاید بخوام لباستو در بیارم و کاری کنم؟ اونم وقتی حواست به هیچی نیست…واقعا چه فکری درموردم کردی…اصلا به فرض این که بخوام با زنم باشم تو باید اینجوری بترسی؟ تو مگه زن من نیستی؟ مگه نسبت به من وظیفه نداری ؟ موج اشک بیرحمانه به چشم های شکلاتی اش حمله میکند و اینبار محکم تر لبش را میگزد…خودش را بخاطر کار بچگانه اش سرزنش میکند و سرش را پایین می اندازد تا چشمش به چشمهای عصیان گر باربد نیفتد خودش هم میداند چقدر از وظایفش را به این مرد بدهکار است و تمام این چهارسال به بهانه نبودن عشق خودش را کنار کشیده است…میداند باربد مردانگی خرج کرده است و در مقابلش پا روی غرایضش گذاشته است ، فقط نمیداند حالا باید در مقابل رفتارها و حرف های جدید باربد چه عکس العملی از خودش نشان دهد باربد کلافه نفسش را بیرون میفرستد.

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    تاریکی مهتاب
  • نویسنده
    مریم نیک فطرت
  • صفحات
    ۱۶۲۶
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • همکار ناشناس
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4794 نوشته
  • 527 محصول
  • 366 کامنت
  • 1253 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.