میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان شکلات تلخ pdf از پروین دروگر با لینک مستقیم

دانلود رمان شکلات تلخ از پروین دروگر با فرمت های pdf، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

بیژن و مهشید به‌همراه دو فرزندشان، نیما و سارا، و نوزادی که در راه داشتند، خانواده‌ای گرم و خوشبخت به نظر می‌رسیدند. همه‌چیز آرام پیش می‌رفت تا اینکه برادر مهشید آن‌ها را برای مراسم عروسی‌اش به شمال دعوت کرد. در میانه‌ی راه، مهشید ناگهان دچار درد زایمان شد. درحالی‌که نگران و آشفته بود، در اوج عصبانیت سیلی‌ای به نیما زد. بیژن که با اضطراب رانندگی می‌کرد، ناگهان به دلیل ترمزی شدید، ماشین خاموش شد و دیگر روشن نشد. در همان لحظه کوه شروع به ریزش کرد و ثانیه‌ای بعد، ماشین به دره سقوط کرد…

خلاصه رمان شکلات تلخ

تارا، که همیشه در برابر دستوراتی که از بخش منفی ذهنش به او می‌رسید عاجز و ناتوان بود، با سرسپردگی به همان اندیشه‌های نادرست، از جا بلند شد و برای آماده شدن مقابل آینه نشست. شروع به پیرایش چهره‌ای کرد که بسیاری از واقعیت‌ها را پنهان می‌ساخت. آن شب، شهاب او را به منطقه کوهستانی دربند دعوت کرده بود. آن دو، در فضایی رؤیایی زیر آلاچیقی که کنار رودخانه‌ای خروشان قرار داشت، شام مفصلی صرف کردند. پس از شام، شهاب—پس از مقدمه‌چینی طولانی‌ای که همیشه عادتش بود—گفت: «امشب چقدر آروم و ساکتی… هرچی می‌گم فقط با سرت تأیید می‌کنی. این حالتت برام تازگی داره. چیزی شده که تغییر موضع دادی؟» تارا لبخند کم‌رنگی بر لب آورد و گفت: «خب… دختر خوبی شدم. مگه بده؟ مگه همینو نمی‌خواستی؟»

شهاب پاسخ داد: «تو از اول هم خوب بودی… راستش باید اعتراف کنم که من عاشق همون چهره‌ی سرد و مغرورت هستم. خداوند در نگاه بی‌احساس تو که ریشه در شخصیت درون‌گرات داره—پرسونایی خلق کرده که انسان در برابرش عاجز و ناتوانه. منظورم اینه که نمی‌تونی نقش یه دختر مظلوم و سربه‌زیر رو بازی کنی. پس راحت باش و برای خوشایند من، خودتو معذب نکن.» تارا آهی عمیق کشید و گفت: «اما… گاهی این تغییرات ناشی از تحولات درونه. آدم، هرچقدر هم که بخواد از احساساتش فرار کنه، با یه تلنگر کوچیک ممکنه تو دامش گرفتار بشه…» تارا سکوت کرد. شهاب، با هیجانی برخاسته از امید، گفت: «منظورت چیه؟ تو رو خدا بگو… چی می‌خواستی بگی؟» تارا با نگاهی که در نظر شهاب آتشین بود، به او خیره شد و گفت: «من تسلیم عشقت شدم. دیگه بیش از این توان فرار از احساساتم رو ندارم.

تو بالاخره تونستی عشق بی‌مرز رو برام معنا کنی. شهاب… منو به‌خاطر رنج‌هایی که در این مدت بهت دادم، ببخش… و عشقم رو باور کن.» و با گفتن این جمله، سر به زیر افکند. شهاب با شنیدن آن سخنان اغواکننده، چنان از خود بی‌خود شد که لحظاتی نمی‌توانست هیچ واکنشی نشان دهد. در یک آن احساس کرد تمام سلول‌های بدنش منقبض شده و جریان خون در رگ‌هایش متوقف شده است. تارا که متوجه حالت غیرطبیعی او شده بود، به‌آرامی دستش را روی شانه‌ی شهاب گذاشت و در حالی که او را آرام تکان می‌داد، گفت: «شهاب… حواست کجاست؟ چرا خشکت زده؟» شهاب، مانند کسی که دچار جنون آنی شده باشد، از جایش برخاست. مقابل کوهی که حس می‌کرد در آن لحظه قادر است از جا برکند، فریاد زد: «ای کوه! ای زمین! ای آسمون! ای رودخونه‌ی خروشان! شنیدین چی گفت؟

از امشب… من خوشبخت‌ترین مرد دنیا هستم! خدایا شکرت!» پژواک صدای شهاب به گوش همه کسانی که آن شب به ضیافت کوهستان آمده بودند رسید. و هرکس تعبیری از آن خنیاگری کرد. حرکات شوریده‌ی شهاب—که به نوعی تداعی‌کننده‌ی عشق‌های هزاره‌ی نخست بشری بود—چون خاری در قلب تارا خلید. او که به خاطر قرار گرفتن در فهرست زنان تبه‌کارِ منع عشق شده، سعی داشت با گریز از احساسات، با آن عشق پرشور معامله کند، اکنون تسلیم شده بود. شهاب، پس از آنکه توانست غلیان درونش را مهار کند، به سوی تارا رفت. دستش را در دست گرفت و گفت: «زود باش، باید بریم!» تارا با تعجب پرسید: «با این عجله… کجا می‌خوای منو ببری؟» شهاب او را با یک حرکت از زمین بلند کرد و گفت: «به‌زودی می‌فهمی… فقط زود باش!» – «آخه…» – «آخه نداره! می‌خوای فرصت از دست بره؟»

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
بیژن و مهشید به‌همراه دو فرزندشان، نیما و سارا، و نوزادی که در راه داشتند، خانواده‌ای گرم و خوشبخت به نظر می‌رسیدند. همه‌چیز آرام پیش می‌رفت تا اینکه برادر مهشید آن‌ها را برای مراسم عروسی‌اش به شمال دعوت کرد. در میانه‌ی راه، مهشید ناگهان دچار درد زایمان شد. درحالی‌که نگران و آشفته بود، در اوج عصبانیت سیلی‌ای به نیما زد. بیژن که با اضطراب رانندگی می‌کرد، ناگهان به دلیل ترمزی شدید، ماشین خاموش شد و دیگر روشن نشد. در همان لحظه کوه شروع به ریزش کرد و ثانیه‌ای بعد، ماشین به دره سقوط کرد...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    شکلات تلخ
  • نویسنده
    پروین دروگر
  • صفحات
    248
خرید کتاب
60,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 60,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4895 نوشته
  • 574 محصول
  • 367 کامنت
  • 1636 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
hacklink panel |
betorder giriş |
güncel bahis siteleri |
hacklink panel |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
şans casino |
deneme bonusu veren siteler |
gamdom |
gamdom giriş |
yeni casino siteleri |
betorder giriş |
casino siteleri |
casibom |
deneme bonusu |
vadicasino |
gamdom giriş |
gamdom |
gamdom giriş |
gamdom giriş |
gamdom |
onlyfans nude |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
onlyfans |
sweet bonanza oyna |
deneme bonusu veren siteler |
deneme bonusu veren siteler |
deneme bonusu veren siteler |
deneme bonusu veren siteler |
bahis siteleri |
matadorbet giriş |
deneme bonusu veren siteler |
bonus veren siteler |
1xbet giriş |
casino siteleri |
bahis siteleri |
deneme bonusu veren siteler |