میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان مگس pdf از مریم چاهی و مرینا با لینک مستقیم

دانلود رمان مگس از مریم چاهی و مرینا با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

ساتیار، یه پسر نابغه‌ست؛ البته از اونایی که همزمان هم مخ ریاضی داره، هم مخ شوخی! طبق محاسبات عجیب‌وغریبش، وقتی فرمول‌های عشق و آمار رو با هم ترکیب می‌کنه، به این نتیجه می‌رسه که پانیذ — دختر دست‌وپاچلفتی و بامزه‌ی دانشکده — دقیقاً مخرج مشترکش می‌شه… اونم نه یه عدد معمولی، بلکه بی‌نهایت! و خب از نظر ساتیار، وقتی حاصل یه معادله بی‌نهایت شد، یعنی باید مال خودش باشه دیگه، نه؟ اولین حرکتی که می‌زنه؟ یه ماچ ناگهانی وسط دانشگاه! اونم فقط برای اینکه نامزد مظلوم پانیذ رو از معادله حذف کنه! اما این تازه اول ماجراست… ساتیار که تصمیمش رو گرفته، نقشه‌ی دزدیدن پانیذ رو هم می‌چینه — البته از اون مدل دزدیدن‌های بامزه‌ی سبک خودش — و اینطوری، ماجرایی پر از شیطنت، کل‌کل، ریاضی و شاید هم کمی احساس، کلید می‌خوره!

خلاصه رمان مگس

دست کرد توی جیبش و سیگاری درآورد: می کشی؟ آقای دانشمند رو باش نخیر درو باز کن روانی می خوام برم. ابروهاشو داد بالا و نخی سیگار گذاشت بین لب هاش نوچ تو که با من قرار نمی ذاری، فقط با اون پشمالو میری بیرون که آدم اوقش میگیره ازش واقعا اون یارو چی داره؟ هیچی فقط ادعا… تو چی داری؟ من ساتیارم خودش خیلیه جون تو! مسخره باز کن درو کلاس دارم کلاس ملاس بیخیال دختر یه کم تفریح کن سرش داد کشیدم و با ضربه ای به کفش هاش پاشو از دسته مبل پرت کردم پایین درو باز می کنی یا نه؟! یک مرتبه بلند شد با حالتی عصبی اومد به سمتم و بالاخره با عقب رفتن هام رسوندم به دیوار: چرا قلدری می کنی؟ از مادر زاده نشده کسی سر من داد بکشه. کیفمو محکم چسبونده بودم به سینه ام و فکم از ترس میلرزید نمیخواستم کم بیارم. از بعید نبود خل بازی در بیاره کار دستم بده.

یکی از دست هاش رو به دیوار پشت سرم تکیه داد و دود سیگارشو فوت کرد توی صورتم همچین خوشگل هم نیستی. عین پشه مریض می مونی. برو عقب، برو کنار خفه ام کردی. هنوز مونده خفه شدنت رو ببینم. حالم ازت به هم میخوره اگر خوشگل نیستم چرا ولم نمی کنی؟ خنده بلندی کرد: راستش به خاطر دیفرانسیل و انتگرال! میدونی که چیه؟ خودت بچه درسخونی مسخره بازی در نیار برو عقب جدی می گم باورت نمیشه حاضرم بهت با رسم شکل ثابت کنم که با منطق ریاضی میشه فهمید من و تو برای هم ساخته شدیم البته من قصد ازدواج ندارم میخوام قبلش حسابی خوش بگذرونم. ساتیار همین الان میری عقب یا می خوای بد ببینی؟ نشونم بده ببینم به چه جراتی تهدیدش میکردم خودم هم نمیدونم قدش خیلی بلند بود و از زیر آستین کوتاه تیشرتش می تونستم ردیف عضله های سفتشو ببینم.

آخرین جمله رو که گفت صورتش رو نزدیکم کرد و با چشم های خمار داشت به سمت به مصیبت دیگه راه باز می کرد. اولش هیچ عکس العملی نشون ندادم تا نزدیک بشه نفسش که بهم خورد محکم با پیشونی زدم تو فکش و تا دست هاشو به صورتش گرفت فرار کردم از پشت کمرمو گرفت من هم با پاشنه پام کوبیدن به زانوش صدای آه و ناله اش بالا رفت. دیگه جون گرفته بودم کلاس های دفاع شخصی که مامان به زور مجبورم کرده بود برم به دادم رسیده بود. خم شده بود با یه دستش فکشو میمالید با اونیکی زانوش و آخ و اوخ میکرد. کیفمو گوشه ای پرت کردم با دستی که هنوز میلرزید به سمتش اشاره کردم جرات داری نزدیک من بشو. باشه باشه فهمیدم. دستت بهم بخوره ناقصت می کنم. آره خودم فهمیدم درو باز کن صاف ایستاد و کمر شلوارشو با یه انگشت جلو کشید: بیا برش دار.

کثافت لعنتی عوضی! با من بودی؟ کس دیگه ای اینجا می بینی؟ حالتو می گیرم. دوباره اومد به سمت من و خواست بازوهامو بگیره با زانو خواستم بزنم توی شکمش خودشو عقب کشید. از کنارش رد شدم برم سمت در دست هاشو دور گردنم حلقه کرد میدونستم باید چه کار کنم خم شدم و ساق پاشو گرفتم کشیدم جلو از پشت افتاد روی زمین و من هم باهاش به عقب پرتاب شدم. چهار دست و پا داشتم به سمت خروجی می رفتم که دوباره حمله کرد هولش دادم سریع روی پاهام ایستادم. خواست کمرمو بگیره. با آرنج کوبیدم به معده اش صدای دادش بلند شد آخ لعنتی عوضی! می کشمت همینجا… سگ کی باشی؟ دستشو گرفته بود به بالای مبل و خم شده بود. حرف آخرمو شنید وحشی شد. دوید سمتم و من هم جیغ کشیدم از دستش فرار کردم می گیرمت حالا می بینی! نمی تونی من کلاس دفاع شخصی رفتم.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
ساتیار، یه پسر نابغه‌ست؛ البته از اونایی که همزمان هم مخ ریاضی داره، هم مخ شوخی! طبق محاسبات عجیب‌وغریبش، وقتی فرمول‌های عشق و آمار رو با هم ترکیب می‌کنه، به این نتیجه می‌رسه که پانیذ — دختر دست‌وپاچلفتی و بامزه‌ی دانشکده — دقیقاً مخرج مشترکش می‌شه… اونم نه یه عدد معمولی، بلکه بی‌نهایت! و خب از نظر ساتیار، وقتی حاصل یه معادله بی‌نهایت شد، یعنی باید مال خودش باشه دیگه، نه؟ اولین حرکتی که می‌زنه؟ یه ماچ ناگهانی وسط دانشگاه! اونم فقط برای اینکه نامزد مظلوم پانیذ رو از معادله حذف کنه! اما این تازه اول ماجراست… ساتیار که تصمیمش رو گرفته، نقشه‌ی دزدیدن پانیذ رو هم می‌چینه — البته از اون مدل دزدیدن‌های بامزه‌ی سبک خودش — و اینطوری، ماجرایی پر از شیطنت، کل‌کل، ریاضی و شاید هم کمی احساس، کلید می‌خوره!
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    مگس
  • نویسنده
    مریم چاهی و مرینا
  • صفحات
    595
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4848 نوشته
  • 543 محصول
  • 366 کامنت
  • 1357 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
hacklink |
casino siteleri |
en iyi bahis siteleri |
casino siteleri |
casinolevant |
deneme bonusu |
casinolevant |