میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان منجی شیطان (جلد یک و دو) pdf از النا جم (پاییزان) با لینک مستقیم

دانلود رمان منجی شیطان (جلد یک و دو) از النا جم با فرمت های pdf، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

آوین، یک خبرنگار شجاع، بی‌خبر از دردسرهایی که در انتظارش‌اند، زندگی یک خلافکار را نجات می‌دهد. اما حالا کسانی که می‌خواهند از اطلاعاتش خلاص شوند، در تعقیبش‌اند. در دل این ماجرا، آوین با غم برادر گمشده‌اش زندگی می‌کند و از عشق گریزان است… چون بیماری‌اش او را از دل سپردن ترسانده. تا اینکه رادمان وارد زندگی‌اش می‌شود… یک ازدواج ناخواسته، نقطه‌ی شروع رابطه‌ای متفاوت می‌شود؛ رابطه‌ای که کم‌کم بیماری را از یاد آوین می‌برد و عشق را به قلبش برمی‌گرداند. اما این راه هموار نیست… جاده‌ی عشق آن‌ها پر از پیچ‌های خطرناک و رازهای تلخ است.

خلاصه رمان منجی شیطان (جلد یک و دو)

سوال و جواب هایش عجیب و غریب بود ولی دلم نمی خواست بی جواب بگذارمش صحبت کردن با آدمی غیر از رامان و سامان و خدمتکار ها خودش موهبتی بود در این شرایط: _نمی شه دقیقا گفت اصلا مهم نیست ولی مثلا ما با پسر خاله ها و پسر عمو ها که نزدیکمون هستن راحتیم تا حدی با اینکه به قولی نامحرمن . خندید: _پس نه مذهبی هستید نه نیستید . خنده ام گرفت از حرفش خندیدم و سری تکون دادم : _یه همچین چیزی . باهاش احساس راحتی می کردم.حدودا پنجاه پنجاه خورده ای ساله بود آرامش خوبی داشت و شوخ طبع هم به نظر می رسید. _تو پرونده ات نوشته بود که قبل اینکه با همسر سابقت ازدواج کنی با هم آشنا بودید ، دوست پسرت بود؟ خوشم نمی امد از آرمان حرف بزنم همین الانش هم راجع بهش فکر کرده بودم و آزارم داده بود: _نه من اعتقادی به این روابط نداشتم همکلاسی و دوست بودیم.

می شه راجع به همسر سابقم صحبت نکنیم؟ به نشانه تسلیم دستش را بالا آورد : _ چرا که نه ، فک میکنم امروز زیادی هم حرف زدیم. نگاهی به ساعتش انداخت: _ منم دیگه باید برم جلسه دارم. و از جایش بلند شد من هم بلند شدم: _ تو دختر عاقل و واقع بینی هستی اوین وگرنه تا الان نمی تونستی خودت رو با این شرایط وفق بدی حتی اگر از این شرایط راضی نیستی. نمی خوام حرفی بزنم که بگی نفسم از جای گرم در میاد نه میدونم شرایط خوبی نداری ولی همونجوری که رامان سعی میکنه به تو کمک کنه تو هم بهش کمک کن. با تعجب و کمی هم ناراحتی و گله گفتم: _من چه کمکی می تونم به آدمی مثل اون بکنم.یکی باید به خود من کمک کنه! نگاه پدرانه ای به من انداخت : _تو اینقدر عاقل تر از سنت هستی که من نخوام بهت بگم بهتره بیشتر فک کنی رو چیزی که داری میگی ولی بهت حق میدم ناراحت باشی.

و من نمی تونم کمکی بهت بکنم چون خودت خوب میدونی طرف حساب من و تو کیه ولی من فکر می کنم رامان خیلی بیشتر از تو به کمک نیاز داره. _اونوقت چرا اینجوری فکر می کنید؟ چند لحظه سکوت کرد و خوب ه من نگاه کرد بعد آرام گفت: _چون تو یکی مثل رامان رو داری که دوستت داره ولی رامان هیچ کس رو نداره!! مهدوی برگشت تنها بود اوین نیامده بود خیلی وقت نبود رفته بود ولی به نظر راضی می آمد.به سمت من آمد کتاب را که حالا خیلی از صفحه هایش را خوانده بودم و زیرشان خط کشیده بودم بستم و روی میز گذاشتم.روی صندلی رو به رویم نشست منتظر نگاهش کردم که گفت: _خوب خیلی صحبت نکردیم ولی در همین حد می تونم بهت بگم که خیلی راه طولانی در پیش داری. با تمسخر گفتم : _چیز جدیدتر بگو. _اولین کاری که باید بکنی اینه که اعتمادشو جلب کنی به خودت.

باید بتونه بهت اعتماد کنه تا بهش نزدیک بشی.وقتی احساس امنیت نکنه در کنارت دچار اضطراب میشه و هر تماسی باهاش براش استرس زا و مشکل ساز میشه.بهش احساس امنیت بده بزار اروم باشه . _خوب ؟ _همین خودش کلی زمان میبره. چشم هامو بستم و عصبانی گفتم : _آخه چیکار کنم که احساس امنیت کنه ؟ اگر از من نترسه فرار می کنه. سری تکون داد : _رامان این دختر باید دوست داشته باشه تا ماله تو باشه. وگرنه حتی اگر باهاش بخوابی و آب از آب هم تکون نخوره اگر دلش با تو نباشه هیچ وقت ماله تو نمی شه. خودم هم اینو خوب میدانستم ولی شنیدنش هی عصبی ترم می کرد: _پیشنهادت چیه ؟ ابرو بالا انداخت : _اول دست از تهدید عزیزانش بردار. دوم سعی کن باهاش نرم باشی.دیدم چطوری ناز رویسا رو می کشی دیدم چه جوری محبتش می کنی ، باید باهاش اینجوری باشی.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
آوین، یک خبرنگار شجاع، بی‌خبر از دردسرهایی که در انتظارش‌اند، زندگی یک خلافکار را نجات می‌دهد. اما حالا کسانی که می‌خواهند از اطلاعاتش خلاص شوند، در تعقیبش‌اند. در دل این ماجرا، آوین با غم برادر گمشده‌اش زندگی می‌کند و از عشق گریزان است... چون بیماری‌اش او را از دل سپردن ترسانده. تا اینکه رادمان وارد زندگی‌اش می‌شود... یک ازدواج ناخواسته، نقطه‌ی شروع رابطه‌ای متفاوت می‌شود؛ رابطه‌ای که کم‌کم بیماری را از یاد آوین می‌برد و عشق را به قلبش برمی‌گرداند. اما این راه هموار نیست... جاده‌ی عشق آن‌ها پر از پیچ‌های خطرناک و رازهای تلخ است.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    منجی شیطان (جلد یک و دو)
  • نویسنده
    النا جم (پاییزان)
  • صفحات
    513
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4806 نوشته
  • 530 محصول
  • 366 کامنت
  • 1265 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.