میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان ماهک pdf از مژگان مظفری با لینک مستقیم

دانلود رمان ماهک از مژگان مظفری با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

ماهک دختری است که در کنار پدر و نامادری‌اش زندگی می‌کند. اگرچه پدرش همیشه از او حمایت می‌کند، اما نامادری‌اش هر بار با رفتارهایش زندگی‌اش را سخت‌تر می‌کند. بدبختی‌های ماهک از آنجا شروع می‌شود که نامادری‌اش تصمیم می‌گیرد او را به ازدواج با سیروس مجبور کند… و ماجرا از اینجا آغاز می‌شود…

خلاصه رمان ماهک

 میروید که با چشم غره ی شدید ماهک مواجه شد مبین فهمید و با لبخند مهربانی گفت: مادر من در طبقه بالا آموزش نقاشی میدهد. روزهایی که بی کارم و حوصلم سر میرود پیش او میروم. شما هم اگر بخواهید میتونینم باهم برویم، مادرم خوشحال میشود با شما آشنا بشود. ماهک بلافاصله تند و تیز جواب داد: از شما ممنون هستیم. مزاحم کارشان نمیشویم. مبین: هر طور میل شماست. مبین رویش را به طرف مستانه چرخند و گفت: سلام مرا به آرین برسانید. با رفتن او مستانه اخم هایش را در هم کشید و گفت: آای خدا با یکی مثل رامین جوجه تیغی آنطور مهربان و مودب رفتار میکنی اون وقت با این مبین ننه مورد چطو حرف میزدند. بی چاره تف توی دهانش خشک شد.ماهک: مستان خرید میکنی یا بر گردم؟ مستانه: باز آمدم دو کلام حرف حساب بزنیم ترش ایکنی. بد عنق.ماهک: حرف حساب هم میزدی و ما بیخبر بودیم؟ آخه تو را چه به حرف حساب.

مستانه: امیدوارم مبین حرف های ما را نشنیده باشد. ماهک: گمان نکنم، چون ما آرام حرف میزدیم. مستانه: آخ فاصله آاش به ما نزدیک بود. ماهک: شنیده باشد، چه کار کنیم، اصلا برایم مهم نیست. چند پسر شرور از کنار آنها گذاشتند و یکی از آنها خطاب به ماهک گفت: فدای چشمهای خوشگل و تو دل برو تو بروم جیگر. مستانه آرام گفت: تو این طور آدم هایی بدردت میخورند نه مبین. ماهک در دلش آشوب بود. بیشتر از این حرص میخورد که مجبور بود جلوی مستانه ظاهر سازی کند. مستانه مدام قر میزدو از این مغز به آن مغز میرفتند، اما تمام حواس او پیش مبین بود. وقتی فکر میکرد فقط چند قدم با او فاصله دارد، دلش میلرزید.هنگامی که مستانه موفق به خرید شد، نفس راحتی کشید و گفت:مستان. مستانه: وقتی با این لحن صدام میزانی مطمئنم که چیزی از من میخواهی. ماهک: خیلی لوسی برویم دیر شد.

مستانه: آای خدا باز هم به پر گوشی قبای خانم برخورد. ماهک: قبا نه مانتو.هر دو باهم خندیدند. مستانه گفت: مطمئنم میخواستی بگویی برویم طبق بالا. ماهک: در تعجبم که تو چطور اینقدر قشنگ فکر مرا میخوانی. مستانه: چون مثل خودم کله خراب عاشقی. برویم ولی چه فایده، دوستش داری ولی بهش نمیگی. به خدا خیلی به هم میاید، هر دو مثل ماه هستید. ماهک:مشکل ینجست که ماه ماه کنار نمیآید. مستانه: بی مزه. ماهک: با مزه طوری برویم که ما را نبیند. مستانه: باشه، ولی مطمئن باش ماه هیچ وقت پشت ابر باقی نمیماند. به طبقه بالا که رسیدند اضطراب ماهک بیشتر شد. مستانه گفت: دیوانه.باز که یخ کردی. طوری رنگت پریده که مثل شیر برنج وارفته شودی. ماهک: ممنون از تشبیه قشنگت. مستانه به رو به رو اشاره کرد و گفت: انجاست. حتما او که روسری شالی سفید سر کرده مادرش است.

بیا اینجا،اینجا نمیتواند ما را ببیند. نگاه کن ببین چه مادر باکلاسی دارد. با این سنّ و سالش چه شلوار جین شیکی پوشیده. پابند پایش را ببین. ماهک: وقتی میگویم ما بدرد هم نمیخوریم به خاطره همین چیز هاست. زینب بیچاره را با آن پیراهن گول منگولی و دامن بلند و آن روسری که محکم از پشت سر یا بالای سر گره میزند را باهم مقایسه کن، درست مثل کلفت این خانم است. حالا قضاوت کن.مستانه خندش گرفت، ولی خودش را کنترل کرد و گفت: او که مادر تو نیست. ماهک: فرقی نمیکند. بهار حل نقش مادر من را بازی میکند و من را بزرگ کرده.مستانه: مادر بزرگت تو را بزرگ کرده. ماهک: به هر حال من توی آن خانواده زندگی میکنم. پدرم چی؟ پدر او رئیس یک بیمارستان خصوصی در بالای شهر است و فقط کراواتش به تمام لباس های پدر من میارزد. مستانه: تو چه کار به پدر و مدرسه داری. اصل کار مبین است که دلش برای تو پر پر میزند.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
ماهک دختری است که در کنار پدر و نامادری‌اش زندگی می‌کند. اگرچه پدرش همیشه از او حمایت می‌کند، اما نامادری‌اش هر بار با رفتارهایش زندگی‌اش را سخت‌تر می‌کند. بدبختی‌های ماهک از آنجا شروع می‌شود که نامادری‌اش تصمیم می‌گیرد او را به ازدواج با سیروس مجبور کند... و ماجرا از اینجا آغاز می‌شود...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    ماهک
  • نویسنده
    مژگان مظفری
  • صفحات
    213
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4806 نوشته
  • 530 محصول
  • 366 کامنت
  • 1265 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.