میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان دیوانه ی رقاص pdf از فاطمه مهراد با لینک مستقیم

دانلود رمان دیوانه ی رقاص از فاطمه مهراد با فرمت های pdf، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

لقبش «ویکتور» بود، اما هیچ‌وقت سر سازش نداشت. نامش کافی بود تا ترس، مثل مه در دل آدم‌ها بخزه. می‌گفتن دلش از سنگه، بی‌رحم، بیاحساس، نشستنی. مردی که با نگاهش جنگ رو تموم میکرد. اما کی می‌تونست پیش‌بینی کنه که قلب منجمدش یه روز اسیر نگاه شرور یه رقاص بشه؟ رقاصی با سطح فرفری، سبک‌بال و بی‌پروا، که با هر چرخش، دیوارهای یخ‌زده‌ای افسانه‌ای بی‌احساس رو ترک می‌نداخت…

خلاصه رمان دیوانه ی رقاص

یه حرفی زدم تا منو به غلط کردن نندازی ول نمیکنی. چی میخوای بشنوی شوکا؟ چرا سختش میکنی؟ تک خنده ای کردم . –اون موقع که میخواستم بشنوم . خیلی قشنگ احساساتم با خاک یکسان کردی الان ماستمالی کردنش فقط زخمی که بهم زدی رو عمیق تر میکنهکمرم رو بیشتر فشرد . –من نمیزارم بری . لبخند آرامش بخشی زدم . –ولی من تصمیمم گرفتم . و مطمئنم این تصمیم برای جفتمون خوبه . –شوکا به حرفم گوش کن . نه . تو به حرفم گوش کن ویکتور . و به آرومی هلش دادم و سالاد رو روی میز گذاشتم . –میخوای منو عصبی کنی . من میدونم . دلم برای حرص خوردناش غش رفت . ولی گاهی تنبیه لازم بود . زیر چشمی نگاهش کردم . صورتش سرخ شده بود و به وضوح متوجه میشدم چقدر تو فشاره و داره حرص میخوره . خنده ام رو قورت دادم و پیز رو چیدم . نگاهی به غذاهای رنگارنگم کردم .

لبخندی زدم و با صدای بلندی گفتم : –شام حاضره بیایین بچه ها . بچه ها با شنیدن صدام ،وارد آشپزخونه شدن و روی صندلی ها جا گرفتن . سام دستاش رو بهم کوبید و با خنده گفت : –به به چه غذاهای خفنی درست کردی . دمت گرم . کنار ویکتور نشستم و تو همون حال گفتم : –نوش جونت . گلور لبخندی زد و دستش رو روی دستم گذاشت . –اوضاع خوبه؟ سری تکون دادم . خوبه عزیزم . کوچولوی خاله چطوره اذیتت که نمیکنه؟ نخودی خندید . –خوبه . فقط یه کوچولو اذیت میکنه بعضی وقتا . آروم شکمش نوازش کردم . –جوجه ی خالست . و با لذت خم شدم و شکمش بوسیدم . –عشق خاله مامان اذیت نکنیا . گلوریا خندید و دستش رو روی موهام کشیدم . چشم خاله ی مهربون . نگاهش کردم . –چیزی لازم داشت بهم بگو . –احسان هست ولی باشه حتما . آروم گفتم : –با بچه کنار اومده؟ شونه ای بالا انداخت .

هعی . سعی میکنه باهاش کنار بیاد وگرنه هنوزم به حرف خودش باشه به خون این بچه تشنست و میخواد سر به تنش نباشه . اخمی کردم . –غلط کرده . الان اینطوری زرت و پرت اضافی میکنه . بچشون بغل بگیره ،دلش میره واسش . هر چی نباشه از یه خونن . خون ،خون رو میکشهلبخندش پر رنگ تر شد . –فقط له له اون موقع رو میزنم . دستش رو نوازش کردم . –چشم بهم بزنی میگذره . سری تکون داد . –شما چرا میونتون شکر ابه؟ لبخندم محو شد . –چیزی نیست . یه بگو مگوی ساده بود . –با یه بگو مگوی ساده سازمان گذاشتین رو سرتون؟ تلخ خندیدم . –ما اولین بار نیست میجنگیم . البته وقتی برگردم پیش عدنان ،تا یه مدت دیگه خبری از جنگ و دعوا و داد و بیداد نیست . دستم نوازش کرد . –واقعا میخوای اینکارو کنی؟ نامطمئن سر تکون دادم . –این فاصله و دوری برای جفتمون خوبهنگران نگاهم کرد .

ولی من مطمئن نیستم شوکا . عدنان روانیه . بری پیشش نکشتت قطعا شکنجه ات میکنه تا عذاب بکشی . حق با گلور بودم . شک نداشتم اگه برمیگشتم پیش عدنان بدبختم میکرد . ولی انگار حتی با خودمم افتاده بودم سر لج . گلوریا دستم رو فشرد . –من میگم نه. برای خالی کردن عصبانیتت و تنبیه ویکتور راه های دیگه ام هست . اینطوری جفتتون اذیت میشید . لبخندی زدم . –ولش کن گلور . غذاتو بخور . به حرفم فک کن باشه عزیزم؟ سری تکون دادم . –باشه . حتما به حرفات فکر میکنم . سعی میکنم عاقلانه برخورد کنم . محکم گونم بوسید . –تو دوست خوب منی . کمرش نوازش کردم . –تو ام دوست منی . خندون با ولع مشغول شد و با همون دهن پر گفت : –دستت درد نکنه عالی شده . یه قاشق از ماستم رو خوردم و تو همون حال گفتم : –نوش جونت بخور عزیزم . بزار کوچولوی خاله حالش ببره . بلند خندید.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
لقبش «ویکتور» بود، اما هیچ‌وقت سر سازش نداشت. نامش کافی بود تا ترس، مثل مه در دل آدم‌ها بخزه. می‌گفتن دلش از سنگه، بی‌رحم، بیاحساس، نشستنی. مردی که با نگاهش جنگ رو تموم میکرد. اما کی می‌تونست پیش‌بینی کنه که قلب منجمدش یه روز اسیر نگاه شرور یه رقاص بشه؟ رقاصی با سطح فرفری، سبک‌بال و بی‌پروا، که با هر چرخش، دیوارهای یخ‌زده‌ای افسانه‌ای بی‌احساس رو ترک می‌نداخت...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دیوانه ی رقاص
  • نویسنده
    فاطمه مهراد
  • صفحات
    3020
خرید کتاب
50,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 50,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4882 نوشته
  • 563 محصول
  • 367 کامنت
  • 1614 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
hacklink panel |
casino siteleri |
deneme bonusu |
betorder |
güncel bahis siteleri |
cratosbet |
hititbet |
casinolevant |
casinolevant |
deneme bonusu veren siteler |
deneme bonusu veren siteler |
sekabet giriş |
sekabet giriş |
Deneme Bonusu Veren Siteleri 2025 |
deneme bonusu veren siteler |
deneme bonusu veren siteler |
taksimbet giriş |
betpas giriş |
bahis siteleri |
ekrem abi siteleri |
betebet giriş |
gamdom |
gamdom |
gamdom giriş |
gamdom |
betsat |
ronabet giriş |
truvabet |
venüsbet giriş |
truvabet |