میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان بی گناهان pdf از آزیتا خیری با لینک مستقیم

دانلود رمان بی گناهان از آزیتا خیری با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

وکیل پرونده ​احمدرضا، جوانی درستکار و بیحاشیه، ناخواسته وارد بحرانی خانوادگی می شود؛ وقتی پسر دایی‌اش به جرم قتل پسر همسایه می‌شود و خودش را می‌کند، به‌عنوان تنها می‌شود، لب به اعتراف باز می‌کند. خانواده‌اش یکصدا او را خائن می‌نامند و از او می‌خواهند با استفاده از روابط پشت پرده، موضوع را مستمالی کند. اما احمدرضا تصمیم گرفته حق را فدای نکند. همه چیز پیچیده‌تر می‌شود که وکیل پرونده، زنی باشد که روزی قلب احمدرضا را در دست داشته باشد. زنی که هنوز بوی گذشته را در ذهن او زنده می‌کند… اما این بار آن‌ها روبه‌روی هم ایستاده‌اند، نه کنار هم.

خلاصه رمان بی گناهان

داد: شرمندهم حاجی. صبی با این وکیله و سعیدرضا و داداشم رفتیم دفتر احمدرضا که اونم از بدشانسی نبود بعدشم رفتم خونه داداشم تا الآن دستم بند سبزی بود. بیبی آش نذر کرده نیت آزادی یاسر با یلدا…. حاج صنعان اخم آلود به میان حرفش رفت: خدا قبول کنه؛ اما حواست هست این چند وقته غایبیت تو خونه زیاد شده! هر وقت زنگ زدم هروقت و بی وقتی اومدم خونه نبودی سراغت و آهر کدوم این بچه ها گرفتم نشونی خونه ی داشتو دادن ریحانه ظرف سالاد را در یخچال گذاشت و بی حرف از کنارشان گذشت. سعیدرضا متعجب از صدای اخم آلود پدر کتش را به آویز میزد. ریحانه را که دید با ابرو به آشپزخانه اشاره کرد؛ اما او شانه ای بالا انداخت و به سوی نشیمن رفت.

شهربانو با لحنی دلخور جواب داد بی انصاف شدی حاجی مگه نمیبینی این روزا خونه داداشم ماتم سراست مگه مرتضی غیر از من کی و داره؟ اگه منم نرم بهشون سر نزنم که دلشون میپوسه میون خشت و گل اون خونه کلنگی این را گفت و چادرش را روی صندلی انداخت. به سوی یخچال رفت و طعنه زد وگرنه که حال خوش این روزامو مدیون پسـرتـم کـه یـه تـنه خودشو مرد قانون میدونه انگاری تو این مملکت همه چی ، گل و بلبل بوده و تنها یاسر مادر مرده بوده که خلاف کرده. صنعان انگشت اشاره اش را بالا آورد و غرید: د نه دا حال خوشی هم اگه هست مدیون پسر داشتیم که معلوم نی . جوون مردمو ناکار کرده سر چه خط و ربطی به کاره زده شهربانو از کنار در باز یخچال ناباورانه نگاهش کرد

و با صدایی لرزان جواب داد: خیلی بی رحمی صنعان. او ابرو بالا انداخت و غر زد: مگه دروغ میگم؛ اما باشه. برا پسر داشت وکیل گرفتی؛ نوش جونش از یه قرون تا یه میلیارد هر چی باشه چشمم کور دنده م .نرم خودم میدم باشه به حساب پدرخدابیامرزت که به روزی نه نیاورد تو کار ما و دخترش که شوما باشی چل ساله هم بالینم شدی زیر سقف این خونه.
دوباره انگشتش را بالا آورد و با لحنی عصبی تر گفت: اما یه بار میگم ختم کلوم. خوش ندارم هر روز چادر تو بکشی سرتو و به هوای گره گشایی از مشکل خونه داشت خونه زندگی و بچه هاتو به امان خدا ول کنی. شهربانو با بغض لبهایش را به هم دوخت اهل یکه به دو کردن با همسر نبود.

یک عمری یاد گرفته بود مقابل خواسته های ریز و درشت او لب بزند: چشم شفاف از این بیشتر هم درشت میشنید همین را میگفت. با چشمی که می شد نجوا کرد . رد: چشم حاجی به سوی در چرخید؛ اما قبل از اینکه آشپزخانه را ترک کند با لحن مدعی و طلبکارش گفت قبل از اینکه به شبای عزا برسیم یه دستی تو صورتت ببر! قدم به راهرو گذاشت و شهربانو غرغر آخرش را با بغضی سنگین شنید: شدی عینهو شیخ پشمک الدین! آدم خوف میکنه تو روت نگاه کنه. احمدرضا در ورودی را پشت سرش بست و وقت درآوردن کت به پدرش نگاه کرد که به سوی راه پله میرفت. در سکوت لباسش را به آویز زد و با قدم هایی آهسته جلو رفت. صدای به هم خوردن بشقاب و قاشق را از پشت دیوار آشپزخانه می شنید.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
وکیل پرونده ​احمدرضا، جوانی درستکار و بیحاشیه، ناخواسته وارد بحرانی خانوادگی می شود؛ وقتی پسر دایی‌اش به جرم قتل پسر همسایه می‌شود و خودش را می‌کند، به‌عنوان تنها می‌شود، لب به اعتراف باز می‌کند. خانواده‌اش یکصدا او را خائن می‌نامند و از او می‌خواهند با استفاده از روابط پشت پرده، موضوع را مستمالی کند. اما احمدرضا تصمیم گرفته حق را فدای نکند. همه چیز پیچیده‌تر می‌شود که وکیل پرونده، زنی باشد که روزی قلب احمدرضا را در دست داشته باشد. زنی که هنوز بوی گذشته را در ذهن او زنده می‌کند… اما این بار آن‌ها روبه‌روی هم ایستاده‌اند، نه کنار هم.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    بی گناهان
  • نویسنده
    آزیتا خیری
  • صفحات
    407
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4736 نوشته
  • 494 محصول
  • 367 کامنت
  • 1154 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.