میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود کتاب بانوی پاریسی ما pdf از دانیال معین الدین با لینک مستقیم

دانلود کتاب بانوی پاریسی ما از دانیال معین الدین با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان زندگی‌های درهم تنیده‌ی زمین‌داران و کارگرانشان در مزرعه‌ای خانوادگی در حومه‌ی لاهور پاکستان، تصویری زنده و خاص از مردم و مکان‌هایی می‌آفریند که به واسطه سنت‌ها و تغییرات زمانه به یکدیگر گره خورده‌اند. خدمتکاران خانه‌ی اشرافی یک فئودال، روستاییانی که دل به لطف او بسته‌اند، و افرادی که شانس خود را در شهر جسته‌اند، همگی با چالش‌های سکون و از بین رفتن تدریجی سنت‌ها مواجه‌اند. آن‌ها ناچارند با ضربه‌های ناگهانی تغییر دست و پنجه نرم کنند و خود را برای جنبه‌های ناشناخته‌ی زندگی آماده سازند.

خلاصه کتاب بانوی پاریسی ما

میان تا احوال اونو بپرسن احتمال داره حالش خوب بشه اما باید به ثروت و بقیه زنگ بزنی و خبر بدی کامیلا باید از نیویورک برگرده به اون ها بگو به ریحانه هم خبر بدن» وقتی هارونی از زنش جدا شد، ریحانه دختر، وسطی کاملاً با او قطع رابطه کرد حسنا زد زیر گریه میلرزید و ژنرال عقب ایستاد و زیرکانه به او نگاه کرد گریه نکن این کار تو نیست. حالا خودتو آماده کن. یادت باشه کی هستی.» تا قبل از ظهر مردم کم کم در خانه جمع شدند تا خبر بگیرند چون در لاهور، خبرها به سرعت پخش می شوند حسنا که در اتاق نشیمن نشسته بود از آنها استقبال می کرد لباس مهمانی پوشیده بود.

کورتای مشکی گل دوزی شده تعداد زیادی از مهمان ها سراغ ثروت را می گرفتند. ثروت دستور داده بود یک ماشین حتماً در فرودگاه منتظر بماند و راننده تمام پروازهایی را که از کراچی وارد میشدند کنترل کند چون او با اولین پروازی که یک جای خالی داشته باشد خودش را میرساند. او درست قبل از ناهار از راه رسید و وارد اتاق نشیمن شد و چشم هایش را باریک کرد. زوج سالخورده ای که با حسنا نشسته بودند از جا بلند شدند. ثروت از حسنا پرسید: «چی شده؟ تو اینجا چیکار میکنی؟ بابا کجاس؟ وقتی حسنا شروع به توضیح کرد زوج پیر به سرعت اجازه ی مرخصی گرفتند.

ثروت گفت: «خواهش میکنم الان همه چیز مربوط به خانواده .اس از دختر عمو بلقیس خواستم بیاد و پذیرای مهمون ها باشه برو به اتاقت و همون جا بمون حسنا جرئت نکرد به ثروت بگوید که چند وقت است در اتاق کنار اتاق خواب اصلی ساکن شده. خدمتکاری دستگاه : تهویه ی مطبوع سوییت را روشن کرد و حسنا تمام روز آنجا ماند و از پنجره افرادی را که برای احوالپرسی وارد خانه میشدند و بعد بیرون میرفتند تماشا کرد. حسن مقداری غذا برایش فرستاد اما او دست به غذا نزد فهمیده بود که اجازه ندارد برای دیدن هارونی به بیمارستان برود.

نیمه های شب خوابش برد هنوز کنار پنجره روی صندلی نشسته بود صبح از خواب بیدار شد و بیرون را نگاه کرد راه ورودی از ماشین بند آمده بود بدون این که حتا شالش را روی سرش بیندازد دوان دوان به قسمت مخصوص خدمتکارها رفت رفیق روی صندلی نشسته و به طرزی غیر عادی هق هق گریه میکرد انگار گرفتار ،سرفه شدید شده باشد سرش را در دست هایش گرفته و آرنج ها را روی زانوهایش گذاشته بود سر برهنه ی پیرمرد را به وضوح میدید که به سمت پایین خم شده بود؛ موهای کم پشت جوگندمی پوست سرش حسنا فهمید که صددرصد هارونی مرده است.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
داستان زندگی‌های درهم تنیده‌ی زمین‌داران و کارگرانشان در مزرعه‌ای خانوادگی در حومه‌ی لاهور پاکستان، تصویری زنده و خاص از مردم و مکان‌هایی می‌آفریند که به واسطه سنت‌ها و تغییرات زمانه به یکدیگر گره خورده‌اند. خدمتکاران خانه‌ی اشرافی یک فئودال، روستاییانی که دل به لطف او بسته‌اند، و افرادی که شانس خود را در شهر جسته‌اند، همگی با چالش‌های سکون و از بین رفتن تدریجی سنت‌ها مواجه‌اند. آن‌ها ناچارند با ضربه‌های ناگهانی تغییر دست و پنجه نرم کنند و خود را برای جنبه‌های ناشناخته‌ی زندگی آماده سازند.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    بانوی پاریسی ما
  • نویسنده
    دانیال معین الدین
  • صفحات
    242
خرید کتاب
50,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 50,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4753 نوشته
  • 491 محصول
  • 366 کامنت
  • 1171 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.