میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان یهویی پسندیدمت pdf از محدثه پاشایی با لینک مستقیم

دانلود رمان یهویی پسندیدمت از محدثه پاشایی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

داستان از اینجا شروع می‌شود که نفس، دختری شیطان و لجباز، در دانشگاه با همکلاسی‌اش رادین سر لج افتاده و همیشه تلاش می‌کنند اعصاب همدیگر را خرد کنند. هر برخوردشان پر از کل‌کل و حرص دادن است. اما گذر زمان و یک اتفاق پیش‌ بینی‌ نشده، مسیر رابطه‌شان را تغییر می‌دهد و آن‌ها را در موقعیتی قرار می‌دهد که دیگر نمی‌توانند فقط دشمن هم باشند…

خلاصه رمان یهویی پسندیدمت

فر میکرد چون موهای اون خیلی بلند بودن واقعا عالی میشد کار من زود تموم شد و سولماز گفت اول منو میکاپ کنه تا کارای نگین تموم بشه هر چند آرایش من لایت دخترانه بود خوب نیازی هم به آرایش غلیظ نداشتم خودم خوشگلم دیگه به جون خودم اعتماد به نفس نیست که اعتماد به سقفه (راستی خودشیفته هم خودتونید گفتم در جریان باشید) سولماز شروع به میکاپ کردنم کرد. آه چقدر طول کشید حوصلم تموم شد اوفففف هر چقدر میگم نفس صبر داشته باش الان که دیگه تموم بشه اما هنوز تموم نشده خلاصه بعد از چند ساعت اینا صدای سولماز که گفت تموم شد.

انگار منو از قفس آزاد کردن پا شدم و جلوی آینه رفتم شت ننه مریم کجای ببینی که دخترت مثل یه تیکه ماه شده اوفففف چی شدم من چه نازم شدم چه خوشگل شدم چه قشنگ شدم بیا وسط برقصیم یه دور بزن تویی دلم قربون صدقه خودم میرفتم که سولماز شامپانزه از این ور صداش اومد سولماز:چطور شد خوشت اومد؟! من:آره عالیه سولماز:خودت که ماهی من فقط یه خورده آرایشت کردم من:دستت طلا مثل همیشه گل کاشتی نگین:گل نکاشت زد از اول ساختت من:خودت الان شبیه لولویی یکم دیگه میشه هلو تو به کی میگی ایشی گفت و پا شد موهاش بی نظیر شده بودن البته پیشش نگفتم که پرو نشه.

حالا نوبت اون بود که آرایش بشه به ساعت نگاهی انداختم هنوز ساعت ۲:۳۰بعد ظهر بود. روی صندلی نشستم و مشغول گوشی شدم تا میکاپ مادمازل خانم هم تموم بشه خلاصه نمیدونم ساعت چند بود با صدای سولماز که میگفت تموم شد به نگین نگاهی انداختم میمون اینو باش چقد نازه شده نگین روشو به طرف من کرد و گفت: نگین:خوشگل شدم؟! من:اره ترشیده خیلی خوشگل شدی چشم غره ای رفت و زیر زبونش چند تیکه فوشم داد و پاشد جلوی آینه وایستاد تا خودشو خوب نگاه کنه بعد اینه زود تند سریع لباس هامونو پوشیدیم به مامان زنگ زدم که همینطور که میگفت هنوز نصف آرایش خودش مونده بود.

عجله هم نداشتیم ها هنوز ساعت ۴:۳۰بود که میگفتن تا ساعت ۶باید حاضر باشیم بعد اینه پول سولماز رو حساب کردیم سوار پری خوشگلم شدیم و به طرف خونمون رفتیم انقد گرسنم بود که تیزی ۴تخم مرغ پختم و با نگین خوردیم نوش جونمون من:نگین ببین ما چقدر بی عقلیم با عجله لباس برداشتیم خوب میموندن تو خونه جمع میکردیم دیگه نگین:آخه مغز کل کی میگفت کار ما اینقدر زود تموم میشه من:راست میگی ها به بحثمون خاتمه دادم دوتایی چند تیکه طرف رو شستم و رفتیم از دوباره با سلیقه لباس هامونو برداریم و تا کنیم .

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
داستان از اینجا شروع می‌شود که نفس، دختری شیطان و لجباز، در دانشگاه با همکلاسی‌اش رادین سر لج افتاده و همیشه تلاش می‌کنند اعصاب همدیگر را خرد کنند. هر برخوردشان پر از کل‌کل و حرص دادن است. اما گذر زمان و یک اتفاق پیش‌ بینی‌ نشده، مسیر رابطه‌شان را تغییر می‌دهد و آن‌ها را در موقعیتی قرار می‌دهد که دیگر نمی‌توانند فقط دشمن هم باشند…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    یهویی پسندیدمت
  • نویسنده
    محدثه پاشایی
  • صفحات
    424
خرید کتاب
60,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 60,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4726 نوشته
  • 494 محصول
  • 367 کامنت
  • 1151 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.