میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان شانس یا سرنوشت pdf از فاطمه_د با لینک مستقیم

آخرین ویرایش رمان شانس یا سرنوشت اثر فاطمه_د فایل PDF رایگان (ویرایش جدید) – سازگار با گوشی و تبلت + دانلود با لینک مستقیم

دیاکو تهرانی ، مشهورترین جواهرساز ایرانی، پس از چند سال به ایران بازمی‌گردد. برادرش نوید او را به مهمانی‌های دعوت می‌کند. در اواسطی مهمان، دیاکو متوجه می شود که در حال تعارض به دختری است. او گیتی را نجات می دهد. اما روز بعد در دانشگاه، با تعجب می‌بیند که استادش همان دختری است که از دست نوید نجات داده شده است.

مقدمه ای بر رمان شانس یا سرنوشت

تو…تودرمورد من چی فکر کردی هاااا فکر کردی من برای اون داداش آشغالت لبخند میزدم؟؟؟ فریاد زدو مشتشو کوبید روی میز _پس چیییی گیتی جوری رفتار نکن که انگار از همه چی بیخبررر بودی مثل خودش فریادزدم +مننن اصلا خبرنداشتم اوون خاستگاری که خانوادم میگن نویده وقتی تورو دیدم خانوادتو دیدم فکر کردم توووو اومدی خاستگاری من نه دادااااش متج…. شوکه گفت _چی؟ بغضی نشست توی گلوم +من..فکر کردم خاستگارم تویی نه نوید..میدونی وقتی فهمیدم تو برای داداش عوضیت برای من اومدی خاستگاری چه بلایی سرم اومد اصلا منو دیدییی حال منو فهمیدی.

دیاکو خانوادم ازهمه جا بیخبربودن توکه خبر داشتی نوید متج… جسم و روح منه تو چرااااا اینکارو بامن کردی هاان؟ دسته لیوانو توی مشتش گرفته بودو اخم غلیظی روی پیشونیش نشسته بود بابغض داد زدم +جوااااب منو بده چرا لاااال شدی؟ هنوز تو شوک بود که گفت _من فکر کردم… پریدم وسط حرفش +توفکر کردی چیییی برای نوید نیشم تا بناگوش بازه برای اوووون؟ ایستادم و خم شدم سمتش و با غضب گفتم +وقتی با دادااااشت رفتیم توی حیاط تهدیدم کرد اگر تا دوروز دیگه بله ندم همه چیو به خانوادم میگه دیاکو تو اون شب التماس توی چشمای منو دیدی؟؟

من دلم فقط به تووو گرم بود تویی که جلوی چشم همه فرار کردیییی و رفتی اون مراسم کوفتی که تموم شد فرداش که رفتم دانشگاه فهمیدم تو اونجا بودی فهمیدم که از ایران رفتیییی میدونی چقدر به توعه لعنتی زنگ زدم هااان میدونی چقدر واسه تو گریه کردددم میدونی زنگ زدم به نویدددد که از توووو بپرسم جیغ زدم +یک چیزی بگوووو دیگه بگو گیتی اشتباههه میکنی ساکت نمون دیاکو ایستاد و میزو دور زدو کنارم ایستاد _الان فقط من مقصرم گیتی اره تو هیچ تقصیری نداری؟؟ برگشتم سمتش و توچشماش خیره شدم بی توجه به حرفی که زد گفتم.

+اینا به کنار…میدونی وقتی جواب منفی به داداش عوضیت دادم چیکار کرد؟؟ چشماشو ریزکرد +نوید رفت خونه ما و همه چیو به خانوادم گفت ومنو مقصر ماجرا جلوه داد گفت دختر شما بدکارست من میخواستم آبروشو حفظ کنم لطف کردم که اومدم خاستگاریش…بابام اشکی چکید روی گونم +دیاکو بابام با شنیدن این جریان دووم نیاورد با بهت گفت _چی گفتی مشتی کوبیدم تو سینش +داداش کثافط تو بابامو ازم گررررفت میفهمی من چی کشیدم هااان اونوقت تو..تووو با اخم غلیظی که روی پیشونیش نشسته بود بازومو کشید و بغلم کرد که دستم نشست روی سینه برهنش و درصدی از ثانیه آتیش گرفتم.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دیاکو تهرانی ، مشهورترین جواهرساز ایرانی، پس از چند سال به ایران بازمی‌گردد. برادرش نوید او را به مهمانی‌های دعوت می‌کند. در اواسطی مهمان، دیاکو متوجه می شود که در حال تعارض به دختری است. او گیتی را نجات می دهد. اما روز بعد در دانشگاه، با تعجب می‌بیند که استادش همان دختری است که از دست نوید نجات داده شده است.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    شانس یا سرنوشت
  • نویسنده
    فاطمه_د
  • صفحات
    1094
خرید کتاب
50,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 50,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4726 نوشته
  • 494 محصول
  • 367 کامنت
  • 1151 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.