بعدم با شیطنت نگاهی به چشمای شیطونش انداختم که با سر به آشپزخونه اشاره کرد. دستم رو تو هوا تکون دادم یعنی مهم نیست. اما اون داماد مگه خجالت رو ول میکرد. خودم بیشتر به سمتش کشیدم در حالی که سرم رو سی… بود، دستاش تو دستم گرفتم با نیش باز گفتم: -باید بگی قربونت برم مگه همچین زن خوشگلی رو میزنن که من بزنم؟ لبا… رو روی لاله گوشم گذاشت و تب دار گفت: امین -الان مامانت باز یک چیزی میگه ها… -چه متین شدی!!! امین -بودم تو نمی دیدی. -من فقط چیز میبینم چیزززز یک چیز گنده و…
یک دفعه دستش رو دهنم قرار گرفت که زیره خنده زدم .در حالی که رو دستش ریسه میرفتم، ابروم هام شیطون براش بالا و پایین کردم .مامان خوب منو میشناخت، فعلا الان فازی بود که استغفرالله خدا هم نمی تونست خرابش کنه …که زارت کمند همون موقعه به امین زنگ زد. میتونم بگم گ… خوردم، حرفم پس میگیرم .کمند استاد اینکه چطوری منو تو صدم ثانیه با یک زنگ بهم بریزه .اینکار که دیدمش یک سیمرغ طلایی بهش میدم، یک سیلی بدون مرغ …خدایاااا این پدرس… چرا آدم نمیشه ..ای الهی بمیره بیام حلواش رو بپزم.
امین از جام بلند شد به سمت حیاط رفت. خب اون پدرس… زنگ میزنه، این ت… جن چرا جواب میده .این امین هم بد راه افتاده هاااا …خب بلاکش کن مرد عاقل !!!هه فقط بلد چس بگه عاشقمه اما تو عمل هیچ کاری نمی ببینم. کلا این دوتا میخوان منو سکته بدن. وای اگر حامله بودم الان قشنگ سقط میکردم. باصدای نوا بی خیال چرت و پرت بافی شدم. نوا -این لاله رو ببین تو پیوی چطوری قربون و صدقه ای من میره …مریضه روانی!!! -هه بعد همه به من میگن روانی… نوا -گ.. خوردن اه اصلا تو چت شده …باز معلومه یکی رفته رو مخت .تا همین چند دقیقه پیش که با امین داشتی لاو میترکوندی.
-رو مخم نرفتن یک چیز بزرگ به نام کمند رفته تو کو… عزیزممم …خوبه خودتم میگی چند دقیقه پیش الان نه!!! نوا -وا باز زنگ زد. -نه پ باز عر زد .خب به جز زنگ زدن چه گ.. دیگه ای از دستش میاد .نکنه انتظار داری تله پاتیک کنه …اه نوا تو چقدر شوتی. نوا -چرا حرصت رو سر من خالی میکنی؟؟ -فعلا تو دم دستی… نوا برو بابای گفت از جام بلند شد. داشتم خون خودم رو میخوردم .غرورم اجازه نمی داد برم دم پنجره یا برم پشت امین گوش وایستادم. ای ری… تو این غرورم !!!اصلا چرا غرور جلوی من رو بگیره؟؟ فعلا امین شوهرمه من بهش حق دارم.