میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان از یادم مبر pdf از ایلار سبحانی با لینک مستقیم

آخرین ویرایش رمان از یادم مبر اثر ایلار سبحانی فایل PDF رایگان (ویرایش جدید) – سازگار با گوشی و تبلت + دانلود با لینک مستقیم

نهال، با ۲۸ سال سن، تنها در خانه‌ای کوچک زندگی می‌کند و مالک یک کتاب‌فروشی دنج و دوست‌داشتنی است. اما زخم‌های گذشته هنوز در ذهنش زنده‌اند و او را از آینده‌اش دور می‌کنند. مشکلات درونی‌اش باعث شده‌اند که در تصمیماتش تردید داشته باشد و از روابط صمیمی با دیگران پرهیز کند.

مقدمه ای بر رمان از یادم مبر

از دهانم خارج میشد چشمانش درشت تر میشد دهانش کمی باز میماند و صورتش پر از بهت و حیرت می شد. انگار داشتم درباره ورود موجودات فضایی به زمین صحبت میکردم بعد از مکثی طولانی و یک نگاه دقیق به صورتم نفسش را بیرون داد و زیر لب گفت: نهال، جدی میگی؟ حامین؟ همون حامین استوار؟ وای خدا ناگهان خنده ای کوتاه و کنترل شده کرد. اما نمی توانست شادی ریز در صدایش را پنهان کند وای نهال دختره دیوونه چرا زودتر نگفتی که دلت رفته ؟! دستم را روی پیشانی ام گذاشتم و سرم را تکان دادم. او دوباره شوکه به سمت من خم شد.

نهال انقدر زود؟ از تو بعید بود دختر تو این همه آدم و رد میکردی چیشد یهو دلتو به حامین استوار دادی؟! دوباره آرام خندید و من کلافه دستی به پیشانی ام کشیدم مشتی آرام به بازویش زدم و زیر لب زمزمه کردم چه فرقی داره؟ زن و بچه داره سوزانا از شانس من، هر کی به دلم میشینه بختش باز میشه به جز خودما خنده اش بلندتر شد از ته دل میخندید، انگار حرف های من شوخی بی معنی ای بود انقدر خندید که از گوشه چشمانش اشک آمد بین خنده هایش به زحمت :گفت وای نهال خدا منو ببخشه مادر منو ببخش تقصیر این دخترست.

باز قهقهه زد و با دست جلوی دهانش را گرفت تا صدایش را کنترل کند و من فقط نگاهش میکردم؛ خسته، درمانده و شاید کمی دلگیرا کمی که خنده هایش آرام گرفت، نگاهش پر از شیطنت شد و با لحن موزیانه گفت: – دلم میخواست اذیتت کنم، ولی خب دلم نیومد. زن نداره انگار راه نفسم را تا آن لحظه بسته بودند. با شنیدن این جمله انگار هوای تازه ای به ریه هایم رسید شوکه و ناباور گفتم مطمئنی؟ اما من اون رو با یه زن و یه بچه ی چهار یا پنج ساله تنها دیدم! سوزان ریز خندید و شانه ای بالا انداخت اوه اره ،بابا زن نداره اون خانم رو یادته چه شکلی بود؟

به فکر فرو رفتم تصویر آن زن را به یاد آوردم و با تردید گفتم قد بلند و کشیده بود موهاش بلوند بود و لباش لبای زل زده فکر کنم. سوزان خنده اش بلندتر شد و در حالی که گوشه ی چشم هایش را میمالید گفت آخه چه کسیم دیدی تو اول راه اون خواهرشه شوهر خواهرش تازگیا فوت کرده چشم هایم از تعجب گرد شد. خواهرش؟ به سختی پرسیدم: – جدی میکی؟ سر تکان داد و خمیازه ای کشید آره بابا همون اوایل که شوهرش فوت کرده بود یکی یا دوباری با بچه اش می اومدن مدرسه مکئی کرد هوفی کشید و گفت – مطمئن باش زن نداره همون اوایل که اومده بود آمارش رو درآوردم.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
نهال، با ۲۸ سال سن، تنها در خانه‌ای کوچک زندگی می‌کند و مالک یک کتاب‌فروشی دنج و دوست‌داشتنی است. اما زخم‌های گذشته هنوز در ذهنش زنده‌اند و او را از آینده‌اش دور می‌کنند. مشکلات درونی‌اش باعث شده‌اند که در تصمیماتش تردید داشته باشد و از روابط صمیمی با دیگران پرهیز کند.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    از یادم مبر
  • نویسنده
    ایلار سبحانی
  • صفحات
    959
خرید کتاب
50,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 50,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4750 نوشته
  • 492 محصول
  • 366 کامنت
  • 1164 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.