گور؛ سرد بود. خاکی که حکم بالشت زیر سرم را داشت، سفت بود و از سرما نمناک به نظر می رسید. کف دستانم به لبههای بریده بریده و خاک و سنگي گور چسبیده بود و زانوهایم بخاطر تنگی و کوچکی فضا کمی بالا آمده بود. آمین میخواست بمیرم پس مرگ را انتخاب کردم. چشمانم را بستم و به مرگ فکر کردم به اینکه دیگر حضور خارجی ندارم بستن چشمانم با حرف هاي او همزمان شد – من یه دیابتی ضعیف بودم که مربی تکواندوم ترکونده بود منو؛ اما وقتی افتادم اینجا و حس کا کردم مردم، یه لحظه عمیق ترین و پنهانی ترین چیزی که توی ذهنم بود یادم اومد.
اینکه من خیلی دوست دارم وزنه بزنم ولی مثل سگ از شروع کردنش میترسم و وحشت دارم برم اونجا و نتونم شروع کنم. چون من یه مریضم و وزنه بلند کردن با این همه ضعف برای من غیر ممکنه حرف هایش شبیه کشدن سوهان به روحم بود… وحشتناک بود! راستش من از اول عاشق وزنه برداری بودم. یعنی میمیردم واسه این رشته اون زمان خیلی اینترنت و چه می دونم اینستا نبود ولی یکی دوباری که تو ماهواره دیدم دلم غش کرد برای این رشته حتی وقتی تو فیلما پسرای ورزشکار که وزنه میزدنو می دیدم ته ته دلم میگفتم چی میشد منم می تونستم اینجوری باشم؟
کسی بهم چیزی نگفته بودا؛ من خودم جرئت نمی کردم به کسی بگم میخوام برم وزنه بزنم چون تو سرم بود منوچه به همچین چیزی منی که انقدر ضعیفم که حتی نمی تونم درست حسابی راه برمو چه برسه به وزنه بلند کردن و باشگاه رفتن از گفتن اینکه عاشق اینم وحشت داشتم. مطمئن بودم تو این رشته هیچ شانسی ندارم و اگه بگم نه تنها همه مسخرم میکنن بلکه برمم اونجا با اولین تمرین قندم می افته و میمیرم همانطور که چشمانم را بسته بودم، سرانگشتانم را روی خاک کشیدم و به حرف های آزار دهنده او گوش دادم مرگ بود حسین ولی انجامش دادم.
از اینجا که در اومدم، یه هفته با خودم جنگیدم و بعدش گفتم آخرش مرگه دیگه واسه چی دارم انقدر خودمو آزار میدم؟ میرم نهایتش نمی تونم ولی از این همه افسوس و بدبختی بیرون میام وقتی گفتم به خونواده؛ اولش همه گفتن نه بابا این چیه فلانه بلانه میری حالت بد میشه و از پسش برنمیای اما یادم بود؛ وقتی تو اون قبر لعنتی می خوابی هیچی اندازه حسرتات اذیتت نمی کنه و ترسایی که داشتی اونقدر واست مسخره است که دلت میخواد خودتو بزنی که چرا حماقت کردی و نرفتی دنبالش واسه همین من… گور؛ سرد بود. خاکی که حکم بالشت زیر سرم را داشت، سفت بود و از سرما نمناک به نظر می رسید.