میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان چشمان pdf از نگار با لینک مستقیم

آخرین ویرایش رمان چشمان اثر نگار فایل PDF رایگان (ویرایش جدید) – سازگار با گوشی و تبلت + دانلود با لینک مستقیم

چشمان دختری که حاصل یک تجاوزه .که بامرگ پدرش که یک تاجر ناموفق است مجبور میشه که به خونه همکار پدرش بره تا تکلیف اموال وبدهی های پدرش مشخص بشه اما این اقامت پردردسر تو خونه بهزاد باعث متوجه شده رفتار های عجیب بهزاد بشه و کم کم راز هایی از گذشته چشمان و بهزاد رو بشه ! که باعث شروع رابطه ای ممنوعه میشه رابطه ای که شروع ماجراست…

مقدمه ای بر رمان چشمان

خودش در رو باز کرد تو دستش یه سری برگه بود با دیدن من ابروهاش بالا پرید اخم کردم و گفتم – میشه حرف بزنیم؟ سری تکون داد و گفت آره، اما الان اینارو باید ببرم جلسه اومده بودم دعوا کنم سفت و محکم و شاکی اما تا بهزاد اینجوری گفت اشکم ریخت اومدم برگردم سریع دستم رو گرفت منو کشید بغلش يه بغل محكم آروم تو گوشم گفت من خودم نمیدونم دارم چه غلطی میکنم … پس خواهش میکنم تو آروم باش ! سر تکون دادم محکم تر بغلم کرد دوست داشتم تا ابد تو این حال بمونم حس بدنش دورم حال خوبی بهم میداد اما حیف که بیشتر از این سهم من نمیشد بهزاد موهامو بوسید آروم از من جدا شد و گفت.

نزدیکه میبرم اینارو میدم و میام… باشه؟ سر تکون دادم اما نگاهش نکردم نفس کلافه ای کشید خم شد گونه ام رو بوسید و گفت – زود میام با این حرف رفت سمت پله ها رکس که تمام مدت دور پای من بود برای بهزاد پارس کرد سرش رو دست کشیدم آروم باشه برگشتم اتاق حوله ام رو برداشتم دیگه نمیدونستم تا برگشتن بهزاد چکار کنم بهترین کار دوش گرفتن بود حوله ام رو برداشتم رفتم حمام رکس هی میپرید خودش رو میزد به در،تا بیاد تو اما بهش توجه نکردم رفتم زیر آب داغ واقعا باید چکار کنم؟ بهزاد چرا گفت اونم نمیدونه داره چکار میکنه؟ اصلا چکار میخواد بکنه؟ نکنه میخواد صحبت کنه بگه برم از اینجا زورکی که نمیتونم بمونم.

کجا برم تنهایی چکار کنم؟ رکس هم ببرم با این افکار دوش گرفتم رکس پشت در پارس کرد حس میکردم خسته شده برای همین سریع حوله تن پوش پوشیدم و بدون پوشیدن لباس هام رفتم بیرون انتظار داشتم رکس پشت در حمام باشه اما پشت در اتاق بهزاد بود در اتاق بهزاد هم نیمه باز بود مطمئن بودم وقتی رفت در اتاق باز بود کامل نکنه یه غریبه اومده تو قلبم ریخت
پا ورچین رفتم کنار در رکس هم خیره به در نشسته بود از لای در نگاه کردم با دیدن بهزاد با بالا تنه لخت خشک شدم باید برمیگشتم عقب باید میرفتم اتاقم اما دست خودم نبود دوست داشتم بدنش رو ببینم.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
چشمان دختری که حاصل یک تجاوزه .که بامرگ پدرش که یک تاجر ناموفق است مجبور میشه که به خونه همکار پدرش بره تا تکلیف اموال وبدهی های پدرش مشخص بشه اما این اقامت پردردسر تو خونه بهزاد باعث متوجه شده رفتار های عجیب بهزاد بشه و کم کم راز هایی از گذشته چشمان و بهزاد رو بشه ! که باعث شروع رابطه ای ممنوعه میشه رابطه ای که شروع ماجراست...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    چشمان
  • نویسنده
    نگار
  • صفحات
    2059
خرید کتاب
40,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 40,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4726 نوشته
  • 494 محصول
  • 367 کامنت
  • 1151 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.