میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان جاده‌ بیراهه pdf از مهسا عادلی با لینک مستقیم

آخرین ویرایش رمان جاده بیراهه اثر مهسا عادلی فایل PDF رایگان (ویرایش جدید) – سازگار با گوشی و تبلت + دانلود با لینک مستقیم

دانیال سرگرد جوانی که در پی پرونده‌ی قتل سریالی متوجه خیانتی بزرگ می‌شود، (میران و لینا) دختر و پسری که پنهانی ازدواج کرده‌اند، میرانی که از خانواده طرد شده با یک پدر خلافکار آیا می‌تواند رابطه و زندگی خود را حفظ کند؟ فربد و فرزامی که خیلی زود یتیم شدند، فربدی که پا در راه اشتباهی می‌گذارد و فرزامی که بی‌خبر از همه جا پایش به یک رابطه‌ی مجازی باز می‌شود و …

مقدمه ای بر رمان جاده بیراهه

تماسای مشکوک، نصف شب بیرون رفتنای بی وقت، نبودنای بی موقع، دوستای مزخرف، مهمونی های تمام نشدنی و بیست و چهاری کوفت کردن اون نوشیدنی های زهرماری . فربد داری چی کار میکنی با من و خودت ؟ هیچ بین کار هات به منم فکر میکنی؟هیچ به این فکر میکنی اگر چیزیت بشه من بدون تو چیکار باید بکنم؟ دست روی سر گذاشت و افزود: -مشکوک شدی ، چند وقته انگاری از یه چیزی می ترسی. قیافه و استایلت هر روز داره بیشتر تغیر می کنه. تویی که از گوشواره و تتو بدت می اومد حالا معنی این همه تتو چیه؟! گوشواره میندازی و هر روز تغیر میکنی. بودن کنار رفیقات رو به من ترجیح میدی. خسته شدم. از دست بیفکری هات خسته شدم. فربد با ذهنی درگیر و متزلزل از کنار سفره بلند شد و عصبی پاسخ داد: -دوست داشتم عوض شدم .

به تو هم هیچ ربطی نداره جوجه، تو به فکر خودت و قلبت باشه نیازی نیست نگران من باشی.بعدشم یه جوری میگی تتو..هر کی ندونه فکر میکنه کل بدنم تتوئه. من اینم فرزام، متاسفم اینو می گم اما زندگی من مثل تو نیست. چون من مثل تو نیستم، چون دنیامون با هم متفاوت داداش. چون من تو یه دنیای دیگه قدم می زنم و تو یه جای دیگه. من همینم… سویشرت و سویچ ماشین را برداشت و به سمت در رفت. با شنیدن نامش سر چرخاند سمت فرزام، فکر کرد باز قرار است، غر بزند و بحث پیش بیاید اما با دیدن دست فرزام روی سینهاش به سمت او خیز برداشت. -یا خدا، چی شدی فرزام؟ لبان بی رنگ پسر تکان خورد و جای قرص هایش را زمزمه کرد، انگار از یاد برده بود که برادرش همیشه بسته قرص های او را به همراه دارد.با دستانی لرزان باکس قرص را درآورد و یکی را زیر زبان فرزام گذاشت.

سر برادرش بی رمق روی سینهی فربد افتاد. پر از تشویش دستانش را قاب صورت بی فام فرزام کرد و ترسیده خیرهاش شد. -داداش، فرزامم خوبی؟ گوه خوردم داداشی.غلط کردم. آروم باش، باشه؟ اصلا میرم تتو هامو پاک می کنم. فقط خوب باش. نالان نام فربد را روی لب راند. صدای بیرمقش جان از تن فربد خارج کرد. دلش می خواست بمیرد اما فرزامش نفس بکشد. زل او شد و فکر کرد خدا وجود دارد؟ اصلا آن دو را می دید؟ تنها بودنشان را؟ سگ دو زدنشان را؟ باز از ته دل فرزام را در آغوش کشید آرام زمزمه کرد: -هر چی بخوای همون می شه، فقط تو آروم باش،جون منو انقدر نگیر. زل برادر مظلومش شد. در خواب از همیشه بیشتر معصوم بود. بوسهای روی پیشانیاش کاشت و با برداشتن سوییچ و سوییشرتش از خانه خارج شد، خانهای که با تمام کوچک بودنش مامن دلشان بود.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دانیال سرگرد جوانی که در پی پرونده‌ی قتل سریالی متوجه خیانتی بزرگ می‌شود، (میران و لینا) دختر و پسری که پنهانی ازدواج کرده‌اند، میرانی که از خانواده طرد شده با یک پدر خلافکار آیا می‌تواند رابطه و زندگی خود را حفظ کند؟ فربد و فرزامی که خیلی زود یتیم شدند، فربدی که پا در راه اشتباهی می‌گذارد و فرزامی که بی‌خبر از همه جا پایش به یک رابطه‌ی مجازی باز می‌شود و …
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    جاده‌ بیراهه
  • نویسنده
    مهسا عادلی
  • صفحات
    620
خرید کتاب
40,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 40,000 تومان
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4726 نوشته
  • 494 محصول
  • 367 کامنت
  • 1151 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.