آخرین ویرایش رمان گرگاس [جلد ¹] اثر حدیث فایل PDF رایگان (ویرایش جدید) – سازگار با گوشی و تبلت + دانلود با لینک مستقیم
گرگاس؛ حاصل جفت گیری سگ و گرگ. حیواناتی که بخشی گرگ و بخشی سگ هستند، از سگ درنده تر و از گرگ شجاع ترند. هوش و ذکاوت سگ و نترسی و شجاعت گرگ رو دارن ولی به اندازه سگ ها دوست و وفادار نیستن. مهاجمن و نسبت به جانور های وحشیِ دیگه ژنشون قوی تر و وحشی تره. موجوداتی غیر قابل کنترلن. گرگاس ها خون گرگ رو از پنج جد نزدیک خودشون به ارث میبرن. ظاهرشون به شدت جذاب و کاریزماتیکه ولی رفتارشون به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست. گرگاس ها از انسان ها متنفرن و نسبت به انسان ها رفتار تهاجمی غیر متعارفی دارن. گرگاس با ذات سگ به انسان نزدیک میشه و با ذات گرگ به انسان حمله میکنه. این حیوانات وحشی وقتی گرسنگی بهشون فشار میاره و چیزی برای سیر کردن شکمشون ندارن به محل سکونت انسان ها نزدیک میشن. و هرکی برای اولین بار با یه گرگاس رو به رو شه آخرین باریه که با یه گرگاس رو به رو شده. گرگاس ها شبیه ما هستن نه؟
انگار فراموش کرده بود که تا همین چند لحظه پیش با دنیز قهر بود. مثل همیشه خندهم رو خوردم و کنار نیهان زانو زدم تا هم قدش شم، جعبه ی کادو رو گذاشتم زمین و نیهان رو به طرف خودم چرخوندم. سعی کردم مثل همیشه با آرامش باهاش برخورد کنم. _خوشگلم مگه نگفتم بزرگتر ها رو نباید به اسم صدا کنی؟ نیهان دوباره مثل هر وقت دیگه ای که کار بدی انجام میداد با برچیدن لب هاش از سرزنش شدن فرار کرد.
_خب خودش اینطوری دوست داره اصلا هم ناراحت نمیشه. بعد از تموم شدن جمله ش برای گرفتن تائید دنیز برگشت سمت دنیز و پرسید: مگه نه دنیز؟ دنیز موهای خرمایی رنگ نیهان رو پشت گوشش انداخت و با لبخند شیرینی گفت: آره خوشگلم تو هرچی دوست داری صدام کن. و بعد جعبهی کادوی نیهان رو از رو زمین برداشت و به سمت نیهان گرفت. _اینم هدیه تولد خانم کوچولوی خوشگل و شیرین زبونمون، حالا آشتی؟
نیهان جعبه ای که هم اندازه خودش بود رو گرفت و بدون اینکه جواب دنیز رو بده شادی کنان به سمت کیهان رفت. _بابایی کمکم میکنی بازش کنم؟ در حالی که کیهان به نیهان برای باز کردن جعبه کمک میکرد، دنیز جعبه ی کادوی ویهان رو هم به سمتش گرفت و بعد از بوس های که روی گونه ی ویهان کاشت گفت: اینم برای چشم آبی خوشگل من، برو بده بابایی برات بازش کنه.
ویهان مثل همیشه آروم و مودب خیلی کوتاه گفت: ممنونم. و بعد به سمت کیهان رفت تا برای باز کردنش از کیهان کمک بگیره. همون موقع نیهان از داخل جعبه ی بزرگش یه عروسک بیرون کشید و با شوق و ذوق به طرف دنیز دوئید و با لحن شیرین و کودکانه ش گفت: این خیلی خوشگله دنیز، درسته خیلی خفن نیست ولی خیلی خوشگل و ملوسه. فکر کنم دیگه باهات آشتی کردم. تمام جمله رو ترکی گفت به جز کلمات خفن و ملوس، و این باعث میشد که دنیز متوجه منظور نیهان نشه. سعی کردم جلوی خنده مو بگیرم و دوباره به نیهان تذکر بدم که دنیز مانعم شد و نیهان رو در آغوش کشید.