آخرین ویرایش رمان بی صدایی اثر ریچل مید فایل PDF رایگان (ویرایش جدید) – سازگار با گوشی و تبلت + دانلود با لینک مستقیم
در کتاب بیصدایی یکی از پرفروشترینهای نیویورک تایمز به قلم ریچل مید، با دختر شجاع و فداکاری آشنا میشوید که با سلاح صدا، به جنگ تهدیدات بزرگی علیه دهکدهاش میرود. این اثر فانتزی و هیجانی مضامینی همچون عشق، فداکاری و شجاعت را با چاشنی داستانهای افسانهای و اسطورهها به زیبایی به تصویر میکشد.
آن شب خواب دیدم در خانهای هستم که روی همهٔ دیوارهایش، نقش گلهای داوودی کندهکاری شده است؛ درست مثل همانی که روی تنهٔ درختم بود. نقشِ گلها زیادی زیبا و استادانه؛ و درعینحال باورنکردنی است. همینطور که در این خانهٔ پُرزرقوبرق و خیالی قدم میزنم و تحسینش میکنم، دوباره با همهٔ وجودم حس میکنم که انگار چیزی از درون به من ضربه میزند؛ حسی که از قفسهٔ سینهام شروع میشود و من را بهسمت فرد دیگری میکشاند. عجیب است، اما حداقل در رؤیایم همهجا ساکت است؛ و این به من فرصتی میدهد تا در مقابل یورش صداهایی که این چند روزه آزارم داده، کمی استراحت کنم.
***
بعضی از شاگردها ترجیح میدهند همینجا بمانند و کارشان را تمام کنند. من نمیمانم؛ دلم میخواهد هرچه زودتر از این اتفاق و خاطرههایش خلاص شوم. امیدوارم بتوانم دوباره مخفیانه به کتابخانه برگردم و بفهمم که این صداها چرا فقط به من هجوم آوردهاند، نه کسِ دیگری. دوباره مشاهدات ثبتشدهی بقیهی شاگردها را بررسی میکنم؛ میبینم من همچنان تنها کسی هستم که این روزها شنیدن را تجربه میکند.
وقتی از اتاقِ کار خارج میشوم و به راهرو میرسم، با ژانگجینگ برخورد میکنم. او مشغول جارو کردن خاروخاشاکِ گوشهای از زمین است. این اولینباری است که من او را درحالِ انجام کار جدیدش میبینم و چیزی نمانده قلبم از جا کنده شود. او لباس بیاَرزش خدمتکارها را پوشیده و حالت چهرهاش نسبت به افرادی که از کنارش رد میشوند، کاملاً بیتفاوت است. من سرِ جایم میایستم و حواسم را به این قضیه جمع میکنم که نکند ببینم کسی دربارهی کار جدید او چیزی میگوید یا آزارش میدهد…