دانلود رمان از لیلیث به آقای ابلیس از مهسا حسینی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
افرا عادت کرده که یه آدم نامرئی باشه! سالهاست که کسی صداش رو نمیشنوه و کاراش رو نمیبینه اما درست در بدترین شرایطِ ممکن، مردی که کابوسِ روز و شباشه بالاخره اونو میبینه! دیدنی که پر از دردسره و افرا آرزو میکنه که کاش میشد باز هم نامرئی بشه…
انگشتم را روی عکس گذاشتم و به چپ کشیدم و این بار فیلمی پخش شد. نگاهم به چهره ی ل یدا شاهی افتاد که با عینک آفتابیِ بزرگی روی صورتش در حالِ دویدن سمتِ ماشینش بود. صدای موبایلم را بالا بردم تا حرف های مردِ دوربین به دست را بهتر بشنوم: – اخباری که در موردِ شما و نامزدتون بیرون اومده رو تایید میکنید خانم شاهی؟ درسته که عدمِ حمایتِ ایشون از خانواده شون به خاطرِ شما بوده؟
لیدا شاهی بلافاصله سوارِ ماشین شد و گفت: – همه ی خبرا دروغه! با این حرف ماشین به حرکت در آمد و فیلم قطع شد. نگاهم به کپشنِ پست افتاد و توضی حاتی که از لیدا شاهی و نامزدش جاوید ستوده نوشته شده بود: با خبر شدیم که جاوید ستوده نامزدِ بازیگرِ سرشناس لیدا شاهی به تازگی برادر و زن برادرش را در تصادفی از دست داده است. با توجه به منبع خبر، جاوید ستوده نه تنها در مراسم ختم حضور نداشته که حتی حاضر به سرپرستی از سه بچه ی برادرش که کسی را ندارند، نشده و آن ها را به بدتر ین شکل از شرکتش بیرون انداخته است.
بنابر تحقیقاتِ موثق تیمِ سلبنیوز متوجه شدیم که این بچه ها در آستانه ی فرستادن به پرورشگاه هستند در حالی که شرکتِ غذایی صنعتیِ کهربا و مدیرعاملِ این شرکت جاوید ستوده، از اوضاع مالی خوبی برخوردار است و میتواند به خوبی از بچه ها نگهداری کند اما تا به امروز از این اتفاق سر باز زده.