دانلود رمان تاج دوقلو (جلد دوم) از کاترین دویل ، کاترین وبر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
شاهزاده خانم های دوقلو که در بدو تولد از هم جدا شده اند. یکی ب عنوان ولیعهد بزرگ شده و دیگری به عنوان یک نوزاد گرفته شده و برای ربودن خواهرش، سرقت تاج و انتقام قتل والدین بزرگ شده است. رن گرین راک همیشه میدانست که روزی جای خواهرش را در قصر خواهد دزدید. او که از بدو تولد برای بازگشت به محل قتل والدینش و غصب تنها بازمانده آموزش دیده است، برای به قدرت رسیدن و محافظت از جامعه جادوگرانی که دوست دارد. پرنسس رز والهارت میداند که با قدرت، مسئولیت به وجود میآید. ازدواج در یک پادشاهی وحشیانه در انتظار است، و او اجازه نخواهد داد که موضوع کوچکی مانند بیدار شدن در وسط بیابان در جمع یک آدم ربا بسیار گستاخ (و خوش تیپ) مانع از انجام وظیفه سلطنتی او شود. اما زندگی بیرون از دیوارهای کاخ وحشیتر و زیباتر از آن چیزی است که او تصور میکرد، و جادوگرانی که او مدتها از آن میترسید شاید تبدیل به خانوادهای شوند که هرگز نمیدانست گم شده است. چه کسی قرار است تاج را بگیرد؟
تاج رن گرین راک بسیار محکم بود و شقیقه هایش را تحتفشار گذاشته بود و به جمجمه اش فشار میآورد. در حالی که روی بالکن کاخ آناداون در کنار خواهر دو قلویش ایستاده بود و به پادشاهیای نگاه میکرد که برای ادعای آن بسیار سخت جنگیده بودند، سعی میکرد ناراحتیاش را بروز ندهد. رن هنوز هم نمیتوانست باور کند که این پادشاهی متعلق به اوست. یا حداقل نیمی از آن برایش است. او و رز توافق کرده بودند که آن را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. با این حال اعصابش به هم ریخته بود. او تمام صبح نگران این لحظه بود و خودش را برای بدترین چیزها آماده کرده بود.
با توجه به وقایع چند روز گذشته، که شاهد مرگ ناگوار نامزد رز، شاهزاده آنسل از گورا، در روز عروسیشان و به دنبال آن مرگ ویلم راتبورن، وزیر پادشاه خائن آن ها بود. زن انتظار حضور گسترده یا حتی یک رویداد مثبت را نداشت، اما دریایی از مردم شاد درست آنسوی دروازه های طلایی جمع شده بودند. جشن گیرندگان از شهرهای نزدیک اشلین و فراتر از آن آمده بودند تا در روز تاج گذاری دوقلوها برایشان آرزوی موفقیت کنند. جمعیت آنقدر زیاد بود که صفوف آنها تا جنگل کشیده شده بود. هزاران چهره ی خندان به کاخ سفید خیره شدند و تشویقشان در نسیم تابستانی به اوج رسید. آنها آمده بودند تا به سلطنت رسیدن رن و رز، ملکه های دوقلوی جدید ایانا را جشن بگیرند.
دوقلوها در جایگاه خود، با بهترین لباس ها و تاجهای جدیدشان روی بالکن ایستاده بودند و مانند نور خورشید ستایش خود را جذب میکردند. آنها در کنار هم مانند یک فانوس دریایی میدرخشیدند و نوید یک دورهی جدید را میدادند، که در آن جادوگران و قوم غیر جادویی ایانا در کنار هم با سازش زندگی خواهند کرد و همه ی خرافات قدیمی و بی اعتمادی پوسیده سرانجام از بین خواهند رفت. این روز، روز نوید و امکان بود. یا حداقل اگر سر رن مثل طبل نمی کویید اینطور میشد. رز زیر لب گفت: اخم کردن رو تموم کن، اونها فکر میکنن که تو ناراضی هستی.