میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
پست های ویژه
دانلود کتاب لیست pdf از سروناز روحی با لینک مستقیم

دانلود کتاب لیست از سروناز روحی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

ضُحا زَهرابی، دختری جوان و زیباست که پس از ده سال به ایران برمی‌گردد، به بهانه‌ی اینکه پدرش کمال زهرابی در بستر بیماری است و در واپسین لحظات عمرش خواستار ملاقات با تنها دخترش است. به محض ورود ضحا به ایران، رازی برملا می‌شود و او تلاش می‌کند تا متوجه اسرار عمارت زهرابی ها شود. هیچ کس از بازگشت ضحا راضی نیست و درست زمانی که می‌خواهد وطن را ترک کند و به زندگی سابقش برگردد، ناگزیر به ماندن می‌شود. با ورود مردی مرموز و غیر قابل نفوذ، همه چیز به نحو دیگری پیش می‌رود، ضحا برای مسیری که در آن قرار می‌گیرد آمادگی ندارد! …

خلاصه کتاب لیست

لهراسب نفسش را فوت کرد. کنار دو مرد ایستاده بودم آریا کلافه گفت: یه جوری منو با شماتت نگاه نکن! فکر کنم یادت رفته نوذر می‌خواست ازش صاحب نوه بشه! لهراسب چنگی به موهایش زد و گفت: بهتره بری بخوابی. -این الان یعنی بخشیده شدم؟ لهراسب قدمی به جلو آمد و گفت: تا نبرمش دکتر و مطمئن نشم معلقی از نظر من! آریا پوزخندی زد: فکر می‌کردم بیشتر از این‌ها بهم اعتماد داری… برادرانه! لهراسب پوفی کشید: می‌دونی چرا بهت اعتماد ندارم… آریا به به لهراسب خیره ماند و گفت: به اندازه کافی برات همراه و یاور خوبی نبودم؟ منو ده ساله می‌شناسی… من مثل

برادرم دوست دارم و تو خونسرد توی چشم‌‌های من زل می‌زنی و از بی‌اعتمادی حرف می‌زنی! -من با هیچ کدوم از اعضای این خونه و خانواده رفاقت و برادری ندارم. این پنبه رو از توی گوشت بکش بیرون. آریا آب دهانش را به سمتی پرتاب کرد و گفت: پس باید ببینیم کی نوبت به ما می‌رسه که برسی بالای سرمون و خودمونو  غرق خون خودمون ببینیم آره؟ لهراسب سرد گفت: اگر دستورشو داشته باشم همین امشب انتظارشو بکش! اریا برخاست شلوار خاکی‌اش را تکاند و رو به من گفت: می‌بینی شهدخت این مرد یک دهه است همین شکلی مونده بدون حس… بدون رنگ… بدون قلب.

انگشت اشاره اش را بالا آورد و رو به لهراسب گفت: به جون گلی قسم دستم به این دختر نخورده ببر تستش کن بالا و پایینش کن… از من می‌شنوی خودتو خالی کن! بالاخره که چی.. تا کی می‌خوای پشت این ظاهر صخره ایت بمونی و وانمود کنی هیچ زنی برات مهم نیست! -هیچ زنی برام مهم نیس حالا اگر سخنرانی انگیزشیت تموم شد بهتره گورتو گم کنی و بری بخوابی آریا دست‌هایش را در جیب فرو برد: به عنوان آخرین موعظه… البته می‌خوام بدونی که فالگوش ایستاده بودم. نوذر داشت با کسی قول و قرار می‌گذاشت … می‌خوام بگم توی حرف‌هاش شنیدم که تو رو مناسب شهدخت می‌دونست!

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
ضُحا زَهرابی، دختری جوان و زیباست که پس از ده سال به ایران برمی‌گردد، به بهانه‌ی اینکه پدرش کمال زهرابی در بستر بیماری است و در واپسین لحظات عمرش خواستار ملاقات با تنها دخترش است. به محض ورود ضحا به ایران، رازی برملا می‌شود و او تلاش می‌کند تا متوجه اسرار عمارت زهرابی ها شود. هیچ کس از بازگشت ضحا راضی نیست و درست زمانی که می‌خواهد وطن را ترک کند و به زندگی سابقش برگردد، ناگزیر به ماندن می‌شود. با ورود مردی مرموز و غیر قابل نفوذ، همه چیز به نحو دیگری پیش می‌رود، ضحا برای مسیری که در آن قرار می‌گیرد آمادگی ندارد! ...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    لیست
  • نویسنده
    سروناز روحی
  • صفحات
    ۷۰۶
خرید کتاب
50,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • میهن بوک
  • 50,000 تومان
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4732 نوشته
  • 493 محصول
  • 367 کامنت
  • 1152 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.