دانلود کتاب منفصل از شادی جمالیان با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
گلمیس افخمی بعد از هشت سال برگشته تا انتقام گذشته رو از آراسپ بگیره. همه چیز طبق نقشه اون پیش میره، اما اومدن یه نفر تموم معادلات ذهنی گلمیس رو بهم میریزه. کسی که داره تلاش میکنه تا گلمیس رو از آراسپ دور کنه…
وقتی از خواب پریدم تمام وجودم خیس عرق شده بود. موهایی که به صورت و گردنم چسبیده بودند را با حرص کنار زدم. تنم از شدت عرق چسبناک شده بود نفس هایم تند بودند و چشم هایم هنوز تار میدیدند به سختی تکانی خوردم خودم را از روی تخت پایین کشیدم با برخورد پایم روی سنگ سرد مورمورم شد. دکمه آباژور کنار تخت را زدم و با روشن شدن قسمتی از اتاق حس بهتری پیدا کردم با اینکه سرما زیر
پوستم رفته بود اما دلم نمیخواست پاهایم را از روی زمین بردارم کمی طول کشید تا از جایم بلند شدم، کلیپس را برداشتم و موهایم را جمع کردم. به سمت پنجره رفتم پرده را کنار زدم و به حیاط تاریک چشم دوختم. این خانه برای من زیادی بزرگ بود، به قدری که گاهی از دیدن سایه های پشت پنجره میترسیدم. باز هم صدای بادی که بین درختان می پیچید باعث ترسم شده بود کمی به حیاط نگاه کردم، بقدری
که حالم بهتر شود و بتوانم خودم را جمع و جور کنم نگاهم به سمت ساعت رفت، از سه گذشته بود. به سمت حمام رفتم وان را پر کردم و درونش دراز کشیدم چشم هایم را بستم و سعی کردم گل میس ترسیده درونم را آرام کنم. هر بار که خواب مرگش را می دیدم میترسیدم، با اینکه سال ها از مرگش میگذشت و جسم سردش را خودم در آغوش کشیده بودم اما هنوز وقتی در خوابم صحنه فوتش تداعی میشد میترسیدم …