میهن بوک
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
میهن بوک
دانلود رمان هیچ وقت دیر نیست pdf از مهسا زهیری با لینک مستقیم

دانلود رمان هیچ وقت دیر نیست از مهسا زهیری با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

وفا، دانشجوی نابغه‌ی رشته‌ی شیمی در دانشگاه شریف، درگیر ماجرایی تاریک می‌شود. تحت تأثیر وفاداری به دوست صمیمی‌ اش، وارد دنیای پرخطر تولید و فروش مواد مخدر می‌گردد. همه چیز تا مدتی خوب پیش می‌رود، اما با دخالت یک باند قدرتمند به رهبری فردی به نام “یاسر”، او قربانی یک پاپوش حرفه‌ای می‌شود و به زندان می‌افتد. حالا، پس از دو سال، وفا آزاد شده و داستان از همین‌جا آغاز می‌شود: زنی زخمی اما مقاوم، در مسیر کشف حقیقت، انتقام، و شاید رستگاری.

خلاصه رمان هیچ وقت دیر نیست

پوزخند زد. نگاهی به آینه انداختم. این رو مطمئن بودم که چهره‌ام چیزی از درونیاتم نشون نمیده. گفتم: من از چیزی نمیترسم. – مطمئنی؟ – دوست ندارم به تو جواب پس بدم. با اخم نگاهم کرد و حرفی نزد. مشکل اینجا بود که می‌ترسیدم بیشتر از این‌ ها روی من حساب کرده باشند. با لحن جدی گفتم: من استعداد اغوا کردن ندارم. اگر… – از هر راهی که می‌تونی وارد شو! فقط سریع. قادری ممکنه پیر باشه اما خرفت نیست. زیاد فرصت نداری. – نقش تو توی این ماجرا چیه؟ بعد از مکث کوتاهی گفت: اگر گند بزنی، من مسئول تمیزکاری ام. … – از کشتنت خوشم نمیاد، پس حواست رو جمع کن! – اطلاعات خوبی دادی. واقعا ممنون! با دقت نگاهم کرد. مشغول پوشیدن مانتو و شال معمولیم شدم و گفتم: راه خوبیه واسه خلاصی از شر همه تون.
– اگر جای تو بودم دست از پا خطا نمی‌کردم. – جای من نیستی.

بازوم رو گرفت که به خاطر درد خفیفش ناله‌ای کردم. با هم به طرف در اتاق رفتیم و گفت: حداقل زخم‌ها توی دید نیست. سعی کن درست راه بری. کوفتگی صورت و گردنم رو با میکآپ پوشونده بود و زخم توی چشمی نداشتم. سایه ی تیره هم خیلی به چشم هام می‌اومد. از اون حالت رقت‌انگیز در اومده بودم. همراهش از آپارتمان خارج شدم. توی پارکینگ، وارد هیوندایی با شیشه ی دودی شدیم و چشم بند رو آروم روی صورتم گذاشت. گفتم: آرایشم… – تکون نخوری به هم نمی‌ریزه! راننده سریع حرکت کرد. از همون لحظه برام مسلم بود که از این به بعد تا وقتی بهم اعتماد کنند باید با راننده و همچین ماشین‌هایی رفت و آمد کنم. البته از شواهد پیدا بود که به اونجا‌ها نمی کشه و قصد اعتماد ندارند. هنوز نمی‌دونستم باید هر چه سریع‌تر کار رو تموم کنم یا لفت بدم تا۷۰ راه برای خودم باز بشه.

حاتم آروم گفت: اگر تخس بازی در نمی‌آوردی و راحت قبول می کردی، احتیاجی به این دم و دستگاه نبود! حرفی نزدم. تا مقصد توی سکوت سرم رو به صندلی تکیه دادم. چند دقیقه قبل از توقف ماشین، پرسید: لازمه چیزی رو دوباره مرور کنیم؟ – نه. – تمام تلاشت رو بکن. مهره‌های مفیدشون رو حذف نمی‌کنند. پس سعی کن براشون مفید باشی. – من که قرار بود برم خارج! – خارج هم باشی، هر وقت بخوان در دسترسی. – می‌دونی واقعیت چیه؟ – تو که می‌دونی بگو؟ یقه ی پیراهنم رو که به آستر ختم می‌شد بالا کشیدم و بلند گفتم: به محض اینکه مدارک به دستتون برسه، من می‌میرم. تازه اگر خوش شانس باشم. دستم رو با خشونت از یقه جدا کرد و لباس هام رو مرتب کرد. چیزی نمی‌دیدم و نظری نداشتم که کجا می‌تونیم باشیم. بالاخره نزدیک ۴۰دقیقه رانندگی تموم شد. احساس کردم ماشین از دروازه ای وارد شد.

و بعد چشم بند کنار رفت. توی باغ کوچیکی بودیم و ماشین به سمت ویلای سفیدی حرکت می‌کرد. بعد متوقف شد و پیاده شدیم. سعی می‌کردم هر چیزی که می‌بینم رو به خوبی توی حافظه‌ام ثبت کنم. خوشبختانه توی حفظ کردن جزئیات هیچ مشکلی نداشتم. سه مرد هیکلی با کت و شلوار همرنگ تیره، پایین پله‌های عریض و مردی با موهای پر پشت خاکستری و کت و شلوار شیری، بالا ایستاده بود. اگر مرد‌ها عینک آفتابی می‌زدند، صحنه بی شباهت به فیلم‌های گنگستری نبود. ناخودآگاه خنده‌ام گرفته بود و نمی‌تونستم جمعش کنم. همه چیز زیادی تشریفاتی به نظر می‌رسید. با لبخند از پله‌ها بالا رفتیم و چند ثانیه بعد دختر قد بلند و زیبایی با کت کوتاه و شلوار کنار مرد مو خاکستری ایستاد. حاتم همه چیز رو در موردشون گفته بود. مشغول معرفی کردن شد. – جناب قادری، شایسته جان.

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    هیچ وقت دیر نیست
  • نویسنده
    مهسا زهیری
  • صفحات
    423
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • همکار ناشناس
موضوعات
ورود کاربران

درباره سایت
میهن بوک
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4803 نوشته
  • 529 محصول
  • 366 کامنت
  • 1257 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " میهن بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.